از آنجا روز به روز ریال در حال تبدیل شدن به پهن است خوش به حال دامداران که یکی از ثروتمندترین قشر مردم ایران محسوب میشن ؟
۱۳۹۱ مهر ۹, یکشنبه
۱۳۹۱ مهر ۸, شنبه
پیشگویی مقام مزخرف رهبری پیش بینی کرد مثل سال 88؟
ممطمئنم آمار این آقا درسته یادمه شب رای گیری انتخابات 88 سایت ایرنا نوشت احمدی نژاد با 63 درصد آرا پیروز انتخابات شد و دقیقا همچین اتفاقی هم افتاد !؟من به امار اینا اطمینان دارم ؟!بعدا نگید من نشنیدم و بهانه بیارید در انتخابات آینده حتما 70 دز صد شرکت کنید هیچ عذر و بهانه ای قابل قبول نیست ؟؟؟؟
مسئول آینده پژوهی دانشگاه «امام حسین» اعلام کرد: نرخ مشارکت در انتخابات آینده ریاستجمهوری بیش از ۷۰ درصد خواهد بود. به گزارش «خبرگزاری دانشجو»، رضا سراج در همایش مهندسین و جنگ نرم در اراک انتخابات آتي را عبور از پیچ تحریم ها دانست و گفت: انتخابات تولید قدرت ملی، قدرت نرم، جذابیت و الگوسازی می کند و بعد از انتخابات دیگر امکان تحریم برای دشمن وجود ندارد.
وي ادامه داد: ایران اسلامی کشوری است که در خاورمیانه نقش مرکزی دارد و بر کشور های پیرامون خود تاثیر گزار است و هر حادثه ای که در ایران اتفاق بیفتد در روندهای سیاسی و اقتصادی کشور های پیرامون تاثیر خواهد گذاشت. وی افزود: اخیرا برخی فکر می کنند ما باید با امریکا رابطه داشته باشیم این اشتباه است و نشان می دهد سناریو های دشمن روی برخی از افراد تاثیر می گذارد، ما در شرایط بدر و خیبر هستیم نه شعب ابوطالب.
وی هسته اصلی گفتمان اصلی انقلاب را هویت دینی و انقلابی برشمرد و گفت: مذاکره با امریکا این هویت را از بین می برد و این گفتمان را در مسیر فروپاشی قرار می دهد. رابطه ایران با آمریکا نشان داده است که سناریوهای دشمن روی برخی افراد تاثیر دارد این در حالیست که هم اکنون ما در شرایط بدر و خیبر هستیم نه شعب ابوطالب.
وی با اشاره به اینکه در انتخابات اینده مشارکتی بالای ۷۰%خواهیم داشت گفت: این میزان درصد برای انتخابات آینده بسیار مطلوب است و گفتمان انقلاب و باز تولید شده ان پیروز انتخابات خواهد شد. انتخابات برای ما قدرت نرم و همبستگی به وجود می آورد و الهام بخش مردم منطقه خواهد شد و پیروزی بزرگ به زودی در دست مردم قرار می گیرد.
مسئول آینده پژوهی دانشگاه امام حسین تهران انتخابات را عبور از پیچ تحریمها دانست و افزود: انتخابات تولید قدرت ملی، قدرت نرم، جذابیت و الگوسازی می کند و بعد از انتخابات دیگر امکان تحریم برای دشمن وجود ندارد و انزواسازی ایران شکسته می شود. ما باید بدانیم فرصت ها و تهدید ها چیست و دشمن چه سناریو یی طراحی کرده چرا که دشمن قصد بی ثبات سازی اجتماعی را دارد.
سراج در ادامه اضافه کرد: انتخابات باعث نفوذ گفتمان های انحرافی در درون حاکمیت می شود و این مسئله می تواند چالش برانگیز باشد، گفتمان های انحرافی جامعه را دو قطبی و سیاه و سفید می کند با توجه به این مسائل باید بصیرت اجتماعی را بالا برد و این به عهده شما جوانان است. سراج در ادامه تصریح کرد: ما نباید به تکمیل شدن پازل دشمن کمک کنیم و به عنوان قشر فرهیخته و پیشرو جامعه کمک به ارتقاء بصیرت و اگاهی در جامعه یاری رسانیم و اگر این اتفاق بیفتد باتوجه به اینکه در شرایط بدر و خیبر هستیم فتح مکه ما عبور از تحریم ها می شود.
گفتنی است نشست روشنگری مهندسین و جنگ نرم به مناسبت هفته دفاع مقدس روز گذشته با حضور رضا سراج مسئول آینده پژوهی دانشگاه امام حسین در تهران و اعضای بسیج مهندسین و مسئولین و فرماندهان سپاه و بسیج استان و اساتید و دانشجویان دانشگاههای اراک در کانون جوانان بسیج در اراک برگزار شد.
تنها کسی که به تمام علوم دنیا مسلط است !!!!!!!!!
واقعا نمیدونم چی بگم
رهبر انقلاب دانشمندی است که در تمام رشتههای علمی اطلاعات دارد
گروه سياسي: رئیس دفتر رهبری گفت: رهبر معظم انقلاب با وجود تمام مشکلات در هیچ شرایطی مطالعه کتاب را فراموش نمیکنند و کتابخوانی با زندگی رهبر معظم انقلاب عجین شده است.
به گزارش مهر، آیتالله محمد محمدی گلپایگانی در مراسم رونمایی از ۱۵ هزار جلد کتاب اهدایی به کتابخانه مرکزی گلپایگان با اشاره به ترویج کتبهای انحرافی در زمان امام رضا (ع) اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب دانشمندی است که در تمام رشتههای علمی اطلاعات دارد، ایشان بسیار آگاه به شخصیت علمی بزرگان کشور هستند و زندگی ایشان با مطالعه کتاب میگذرد.
وی افزود: ایشان به تاریخ کشورهای دیگر نیز بسیار مسلط هستند و میتوان گفت بعد علمی وجودیشان بینظیر است. رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب تاکید کرد: افرادی که کتابهای خطی و شاخصی در منزل دارند آن را برای استفاده عمومی و حفظ آن از مخاطرات زمانه به کتابخانههای استان اهدا کنند. این کار باقیات صالحات محسوب شده و پیشنهاد رهبر معظم انقلاب به خود بنده بوده است. آیت الله محمدی گلپایگانی امروز ۱۵ هزار جلد کتابخانه شخصی خود به ارزش ۲۰۰ میلیون تومان را به کتابخانه مرکزی گلپایگان اهدا کرد.
نفوذ آب در چادر زلزله زدگان، وزیر مسکن درحال تور دور دنیا بجز ورزقان؟
آب در چادر زلزله زدگان، وزیر مسکن درحال تور دور دنیا بجز ورزقان؟
بابا آقای وزیر خسته شدن خوب. اقامت درهتل پنج ستاره که قیمت یک سوئیتش هزاروششصددلار دریک شبه و بعد دویدن در خیابانهاوفروشگاههای نیویورک برای خرید و سوغاتی و... کلی انرژی میخوادبالاخره.
در حالیکه وزیر مسکن پس از سپری کردن نقاهت تصادف خود که براثر سرعت غیرمجاز ایجاد شده بود، همزمان با زلزله به سفر عربستان رفت در آستانه فصل سرما وموعد اسکان زلزله زدگان در سفری یکهفته ای به نیویورک رفت واکنون نیز رنج سفر را از تن بدر می آورد اما بر اثر بارش باران پاییزه در شهرستان ورزقان آب به چادرهای زلزله زدگان برخی روستاها نفوذ کرد.
به گزارش دوستانی که در منطقه حضور دارند ، بر اثر بارش باران که از دیروز عصر در منطقه ورزقان آغاز و به شدت ادامه داشت آب گرفتگی در داخل چادرهای روستائیان اتفاق افتاد .
چادرهایی که در داخل دره ها و مسیر سیلاب برپاشده اند دچار آب گرفتگی شدند و چادرهایی نیز که در ارتفاعات ایجاد شده بودند بر اثر شدت وزش باد برچیده شدند.
همچنین آب گرفتگی در روستاهای ورزقان به اندازه ای بود که موجب شد پی کنی های انجام شده پر از آب شده و تخریب بعضی ازآنها را شاهد باشیم.
تا حالا نمیدونستم خدا اول علی چلاق را آفریده بعد بقیه را ؟
واقعا برای خودم این مردم تاسف و حرص میخورم که چه آدم های بی مغزی مثل این صدیقی ها حکومت میکنن که در خایه مالی از مقام بی مغز واقعا مزخرف رهبری از همدیگر سبقت میگیرند
صدیقی:ولایتفقیه جلوهایازسلطنت خداست علتسقوط شیطان،ضدیت باولایتفقیه بود
گروه سياسي: امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه ولایت فقیه جلوهای از سلطنت خداست، گفت: انسان وقتی به سعادت دنیایی میرسد که زیر پرچم و خایه کسی قرار گیرد که بالاتر از او فقط خداست که آن یک نفر ولایت فقیه است.
حجت الاسلام کاظم صدیقی در مراسم گرامیداشت شهید هاشمی نژاد که در مسجد گوهرشاد حرم مطهر رضوی برگزار شد، تصریح کرد: انسان وقتی به سعادت دنیایی می رسد که زیر پرچم کسی قرار گیرد که بالاتر از او فقط خداست که آن یک نفر ولایت فقیه است. امام جمعه موقت تهران بیان داشت: شیطان ۶۰۰۰ سال عبادت کرد و در این سال ها در کارنامه او حتی یک گناه هم وجود نداشت؛ اما عاملی که باعث شد که شیطان از اوج سقوط کند ضدیت با ولایت فقیه بود؛ بنابراین اگر می خواهیم به سعادت نهایی دست یابیم باید زیر پرچم ولایت فقیه قرار بگیریم.
صدیقی ادامه داد: زمانی که خداوند آدم را در بهشت آفرید انسان برای تهیه خوراک و پوشاک و مسکن دغدغه ای نداشت؛ اما زمانی که گرفتار حرص و به وسوسه شیطان به گناه آلوده شد خداوند او را به زمین فرستاد. وی با بیان اینکه زمین کثرت است و زمینی ها به دلیل جسم حائل آینده را نمی بینند، خاطرنشان کرد: دست انسان به مستقیم به عرش خدا نمی رسد؛ اما همین خداوند کسانی را در این عالم آفریده که بدون واسطه به ذات احدیت پناه برده اند و از او طلب آمرزش و روزی می کنند. ما در بین علما افرادی مانند آیت الله بهجت و آیت الله کوهستانی را داشته ایم که بی واسطه به رحمت ذات حق دست یافتهاند. وی بیان داشت: چرا خدا عبادت صبحگاهی را نصیب بعضی ها می کند؟ این امر به این دلیل است که آنها در بعد تشخیص حق و باطل و معرفت به تعالی رسیده اند و همه باید سعی کنیم در مسیر خدا گام برداریم که اگر این کار را انجام دهیم خداوند متعال هیچ وقت انسان را در فرازو نشیب های زندگی تنها نمی گذارد.
چه میکنه این دعا وذ کر ؟
خایه مالی دوباره محسن بی ناموس از مقام مزخرف رهبری !به شکل خیلی ناشیانه (میگن حرومزاده پاچه خواری میکننن)پس این حرومزاده است که در این آشفته بازار ایران به فکر صندلی متزل خودش است دیگه نمیدونه بیش از شش ماه دیگه وجودی از اسلام و حرومزاده هایی مثل شما وجود نخواهند داشت
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع مردم قزوین در مسجد محمد رسولالله این شهر اظهار کرد: در ابتدای سالهای پیروزی انقلاب و سال نخست دفاع مقدس بنیصدر که فرمانده کل قوا بود اجازه دفاع به نیروهای انقلابی نمیداد به طوری که شهید جهانآرا را از اتاق جنگ دزفول به این بهانه که اینها پاسدار است بیرون انداخت.
وی در ادامه به خاطره منتشر نشده از حضور مقام معظم رهبری در سالهای نخست دفاع مقدس اشاره و تشریح کرد: در ماه دوم جنگ تحمیلی بود که مقام معظم رهبری با من تماس گرفت و گفت که به اهواز برویم چند ساعت بعد در فرودگاه مهرآباد به یکدیگر ملحق شدیم و قرار بود با هواپیمای فالکون فرانسوی که قدرت مانور فراوانی داشت به سمت اهواز پرواز کنیم.
فرمانده سپاه در دروان دفاع مقدس افزود: چند ساعتی گذشت و از هواپیمای فالکون خبری نشد که پس از پرسوجو متوجه شدیم بنیصدر گفته به اینها فالکون ندهید.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: مقام معظم رهبری تأکید داشتند که چون ما قول دادهایم باید به سمت اهواز حرکت کنیم و با هزار زحمت با یک هواپیمای شبیه هواپیماهای جنگ جهانی دوم که حایلی بین مسافران و خلبان نداشت به سمت اهواز پرواز کردیم.
رضایی اضافه کرد: پس از یک ساعت و نیم پرواز به ارتفاعات زاگرس رسیده بودیم که خلبانان مضطرب و مشوش بودند وقتی علت را جویا شدیم گفتند قطبنما از کار افتاده و ممکن است به خاک دشمن برویم.
وی عنوان کرد: در همین لحظات مقام معظم رهبری گفتند با بیسیم هواپیما با اهواز ارتباط برقرار کرده و مسیر را پیدا کنید که خلبان اعلام کرد بیسیم نیز از کار افتاده و هرچه فرکانسها را عوض کردیم هیج ارتباط با اهواز و هیچ جای دیگر برقرار نشد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تشریح این خاطره و اینکه هواپیما مشخص نبود به سمت کویت یا عراق میرود بیان کرد: در همین حین مقام معظم رهبری دستور بازگشت را صادر کردند پس از مدتی خلبانان دوباره دست و پاهایشان را گم کرده و حسابی مضطرب شدند.
رضایی خاطرنشان کرد: علت اضطراب را که از خلبانان جویا شدیم اعلام کردند تا 10 دقیقه دیگر سوخت نداریم و در همین حال بود که همه در هواپیمای قدیمی مشغول ذکر گفتن بودیم که یک شهر بزرگ زیر پایمان نمایان شد.
وی افزود: با دستور مقام معظم رهبری به سمت شهر حرکت کرده و پس از فرود متوجه شدیم آن شهر اصفهان است. به محض ورود به فرودگاه اصفهان خلبانان گفتند تا 2 دقیقه دیگر بیشتر سوخت نداشتیم و فرودمان در این شهر معجزه الهی بود.
سپس با مدیریت حکیمانه مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری دفاع مقدس به خوبی مدیریت و ملت ایران حماسهساز شدند.
۱۳۹۱ شهریور ۳۰, پنجشنبه
نظر آیتالله قوری همدانی در مورد مجله فرانسوی
حضرت آیتالله قوری همدانی با اشاره به اقدام ننگین مجله فرانسوی در توهینآمیز به ساخت پیامبر (ق) گفت: به نظر من باید به دولت فرانسه گوشمالی داده شود و سفیر فرانسه نیز از کشور اخراج شود. تا فرانسه ای ها از گرسنگی در استانه التماس قرار بگیرند
به گزارش خبرگزاری خانه ملت، حضرت آیتالله قوری همدانی با تبریک ایام فرخنده دهه کرامت به روحانیون مجلس بر اهمیت نقش علما و روحانیون در جامعه اسلامی تاکید کرد.
وی با بیان اینکه در آیات و روایات هیچ قشری به اندازه علما تکریم نشدهاند، گفت: روحانیون وظیفه سنگینی برعهده دارند و کار انبیا را ادامه میدهند.و باید همه گی پیامبر و امام شویم
این مرجع تقلید در ادامه تصریح کرد: خدمت به مردم و مبارزه با دشمنان دین مهمترین وظیفه روحانیت است.
این استاد دروس خارج فقه وداخل فقه و اصول حوزهبا بیان اینکه مسائل اقتصادی از مسائل مهم کشور است و نتایج آن به زودی نمایان میشود، افزود: گرانی مردم را در مضیقه قرار داده است.
این مرجع تقلید با اشاره به اینکه در آیات و روایات از حرام بودن ربا سخن رفته است، گفت: در بانکهای ما این مسئله به راحتی در جریان است.
این استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم سپس چاپ عکسهای موهن و توهین به ساحت پیامبر گرامی اسلام در مجلهای فرانسوی را یادآور شد و این اقدام فرانسه را محکوم کرد.
وی با بیان اینکه این اقدام ننگین مجله فرانسوی در زمانی اتفاق افتاده که کل جهان اسلام به خاطر نمایش فیلمی توهینآمیز به ساخت پیامبر (ق) در حال اعتراض هستند، گفت: به نظر من باید به دولت فرانسه گوشمالی داده شود؛ و خواستار اخراج سفیر فرانسه از کشور شد.
چرا تمام دستمال های عزما در مجلس از قاتل کهریزک حمایت کردند ؟
آیا حکم حکومتی باعث نشده تمام دستمال هایعزما در مجلس از قاتل کهریزک حمایت کنن احتمالا مقام عزما دیدن قضیه زیاد داره کششششششششششش میاد مموتی که ول کن نیست با هر ترفندی شده این جانی را ابقا خواهد کرد خواسته با حکم حکومتی همه حرف و حدیث ها را در مورد مرتضوی را به اتمام برساند چون قضیه هر چقدر کش پیدا بکنه احتمال لو رفتن جنایت های دیگر این جانی بشه البته چیزی را از یاد برده که تملم جنایت های مرتضوی و امثال مرتضوی ها در مغز و دل ها ثبت شده و هیچ وقت از یاد نسل من که در خیابان جان دادن ندا ها و سهراب ها را دیدیم فراموش نخواهیم کرد و به نسل های بعدی منتقل خواهیم کرد تا دیگر کلاه گشادی را که دین و جاهلیت بر سر پدران ما گذاشت سر انها نرود
در پایین نظر یکی از دستمال های عزما را که از هم از سعید مرتضوی و هم از سعید امامی حملیت کرده است جلب میکنم
روح اله حسينيان در خصوص نامه حمايتي برخي از نمايندگان از سعيد مرتضوي رئيس سازمان تامين اجتماعي گفت: آقاي عبدالرضا عزيزي رئيس كميسيون اجتماعي مجلس اين نامه را نزد من آورد و من آن را خواندم. استنباط من اين بود كه اين نامه تشكر از رئيس جمهور به خاطر انتصاب و ابقاي مرتضوي در سازمان تامين اجتماعي است و به همين دليل آن را امضا كردم. اين نامه جعلي نبوده و اينجانب متن نامه را ديدم.
وي خاطرنشان كرد: آقاي مرتضوي آدم خوبي است. فردي انقلابي است. در سخت ترين شرايط از انقلاب و نظام دفاع كرد. زماني كه مقام معظم رهبري در مصلي تهران سخنراني كرد، آقاي مرتضوي تنها قاضي اي بود كه در مقابل جريان اصلاحطلبان ايستادگي كرد.
حسينيان تصريح كرد: سزاوار نيست كه نيروهاي انقلاب به دست نيروهاي خود تخريب شوند. اين خواست دشمنان نظام و آمريكاست كه نيروهاي انقلاب به دست نيروهاي خودي تخريب شوند.
چهره شاخص مجلس در خصوص اعلام برخي از نمايندگان مبني بر جعلي بودن اين نامه، جعل امضاي آنها در پاي اين نامه و تغيير متن نامه پس از گرفتن امضا از نمايندگان گفت: اينكه يك عده از نمايندگان بعد از حمله مطبوعات حرف خود را پس مي گيرند، به خودشان مربوط است.
روز سهشنبه در رسانه ها اعلام شد ۱۱۸ نماينده در نامه اي به رئيس جمهور از تغيير صندوق تامين اجتماعي به سازمان و ابقاي سعيد مرتضوي در رياست آن تشكر كردند. البته عبدالرضا عزيزي رئيس كميسيون اجتماعي مجلس تعداد نمايندگاني كه اين نامه را امضا كردند را ۱۶۴ نفر اعلام كرد.
برخي نمايندگان روز چهارشنبه در صحن مجلس نسبت به تهيه و امضاي اين نامه واكنش منفي نشان داده و آن را جعلي خواندند!
(دین داشتن یعنی جاهل بودن )
در پایین نظر یکی از دستمال های عزما را که از هم از سعید مرتضوی و هم از سعید امامی حملیت کرده است جلب میکنم
روح اله حسينيان در خصوص نامه حمايتي برخي از نمايندگان از سعيد مرتضوي رئيس سازمان تامين اجتماعي گفت: آقاي عبدالرضا عزيزي رئيس كميسيون اجتماعي مجلس اين نامه را نزد من آورد و من آن را خواندم. استنباط من اين بود كه اين نامه تشكر از رئيس جمهور به خاطر انتصاب و ابقاي مرتضوي در سازمان تامين اجتماعي است و به همين دليل آن را امضا كردم. اين نامه جعلي نبوده و اينجانب متن نامه را ديدم.
وي خاطرنشان كرد: آقاي مرتضوي آدم خوبي است. فردي انقلابي است. در سخت ترين شرايط از انقلاب و نظام دفاع كرد. زماني كه مقام معظم رهبري در مصلي تهران سخنراني كرد، آقاي مرتضوي تنها قاضي اي بود كه در مقابل جريان اصلاحطلبان ايستادگي كرد.
حسينيان تصريح كرد: سزاوار نيست كه نيروهاي انقلاب به دست نيروهاي خود تخريب شوند. اين خواست دشمنان نظام و آمريكاست كه نيروهاي انقلاب به دست نيروهاي خودي تخريب شوند.
چهره شاخص مجلس در خصوص اعلام برخي از نمايندگان مبني بر جعلي بودن اين نامه، جعل امضاي آنها در پاي اين نامه و تغيير متن نامه پس از گرفتن امضا از نمايندگان گفت: اينكه يك عده از نمايندگان بعد از حمله مطبوعات حرف خود را پس مي گيرند، به خودشان مربوط است.
روز سهشنبه در رسانه ها اعلام شد ۱۱۸ نماينده در نامه اي به رئيس جمهور از تغيير صندوق تامين اجتماعي به سازمان و ابقاي سعيد مرتضوي در رياست آن تشكر كردند. البته عبدالرضا عزيزي رئيس كميسيون اجتماعي مجلس تعداد نمايندگاني كه اين نامه را امضا كردند را ۱۶۴ نفر اعلام كرد.
برخي نمايندگان روز چهارشنبه در صحن مجلس نسبت به تهيه و امضاي اين نامه واكنش منفي نشان داده و آن را جعلي خواندند!
۱۳۹۱ شهریور ۲۳, پنجشنبه
امروز این 9مهمان غیرمتعهد علیه ایران رای دادند
امروز این 9مهمان غیرمتعهد علیه ایران رای دادند (دست اوردی دیگر برای اجلاس عدم تعهد)
صرف نظر از رای مثبت روسیه و چین به این قطعنامه، 9 کشور زیر که اخیرا سران و مسوولان آنها میهمان ایران بودند، به این قطعنامه رای مثبت دادند:
آرژانتین، هند، اندونزی، اردن، نیجر، تانزانیا، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی و امارات
آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل، در نشست شورای حکام خود، با اکثریت آرا یعنی 31 رای مثبت، 1 مخالف و 3 ممتنع، قطعنامه ای در انتقاد از برنامه هستهای ایران تصویب کرد.
از میان ٣٥ کشور عضو شورای حکام، تنها کوبا به این قطعنامه رای مخالف داده و سه کشور مصر، تونس و اکوادور نیز به آن رای ممتنع دادهاند.
از میان 35 عضو شورای حکام، 13 کشور عضو جنبش غیرمتعهدها هستند.
صرف نظر از رای مثبت روسیه و چین به این قطعنامه، 9 کشور زیر که اخیرا سران و مسوولان آنها میهمان ایران بودند، به این قطعنامه رای مثبت دادند:
آرژانتین، هند، اندونزی، اردن، نیجر، تانزانیا، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی و امارات
(هرچند با تلاش آفریقای جنوبی اصلاح کوچکی در بیانیه انجام گرفت.)
در عین حال به این قطعنامه تنها کوبا رای منفی داده و مصر، اکوادور و تونس هم رای ممتنع دادند. شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ۳۵ عضو دارد.
استرالیا، بلژیک، بلغارستان، کانادا، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، مجارستان، ایتالیا، ژاپن، کره جنوبی، مکزیک، هلند، پرتغال، روسیه، شیلی، چین، سوئد،بریتانیا،آمریکا، برزیل و سنگاپور هم 22 کشور دیگر عضو شورای حکامند که به قطعنامه رای مثبت دادند.
نامهاي برای فردا - به قلم سیدمحمد خاتمی
به نام خدا
شاید نسل جوان ما با کمتر کسی چون رئیس جمهور خود درددل و رابطه انتقادی داشته است. یکی از بزرگترین سرمایههاي دوران مسؤولیتم، نامهها، جزوهها، نقاشیها، سرودهها، پیامها، ستایشها و نقدهایی است که از سوی نوجوانان و جوانان برومند این مرز و بوم برای من آمده است و جابجا. تا آنجا که میسر بوده است، کوتاه یا مفصل، به آنها پاسخ داده ام. اگر قادر به رسم یک منحنی درمورد گرایشها، انگارهها و انگیزههاي جوانان باشم، ميتوانم نشان دهم که سیر منحنی امید ابتدا سریعاً صعودی بوده و اندک اندک به نزول میل کرده است. امری که بررسی جامعه شناختی و روانشناختی آن به عهده صاحب نظران پژوهشگر است. به نظر من بخشی از این مسأله طبیعی و بخش عمده آن ناشی از عواملی است که ميتوانست نباشد و متأسفانه بود. من به یاری خداوند روزی خواهم کوشید تا همه نامهها و اثرها را منتشر کنم که در واقع نماد یکی از حساس ترین لحظههاي تاریخی این مرز و بوم است، ولی اینک و در فضای کنونی لازم دانستم خطاب به همه فرزندان عزیزم که مهر و خشمشان هر دو برای من قیمتی است، نامهاي بنویسم و عنوان آن را « نامهاي برای فردا » بگذارم و اینک که به پایان دوران مسؤولیت رسمی خود نزدیک ميشوم، باب این مراوده و تبادل نظر را باز کنم. این نامه نه دربرگیرنده همه گفتنیهاي من است و نه درصدد پاسخ گفتن به همه پرسشها و نقدها. فتح بابی برای گفت و گو و بازاندیشی است، چراکه همواره دل کوچکم به یاد روح بزرگ جوانان این سرزمین و همه جوانان تپیده است. سیّدمحمّد خاتمی اردیبهشت ۱۳۸۳
نامهاي برای فردا
ميجنبی، ميکاوی و از ژرفای دهها و صدها متر زمین، آب زندگی را برمیآوری و در رشتهاي به درازای دهها کیلومتر در زیر زمین آنرا جاری ميسازی و به لب تشنه کویر ميرسانی. به همین دلیل است که نام کاریز و قنات در گوش جان تو آهنگ زندگی و شعر دارد. مرد و زن کویر، هنگامیکه گونه آفتاب سوخته خود را در معرض نوازش خنکای نسیم شامگاهی قرار ميدهند، به آسمان مينگرند، ستاره ميچینند و شعر ميسرایند؛ زندگی را باهمه جلال و جمال خود تکرار ميکنند. دل انسان کویری آسمانی است و به همین جهت به خدا نزدیکتر است. ایمان ناب را نه عبوس و ظاهربین، که ژرف و عرفانی، در متن جان خود جا داده است. کویر صبور است و بی ادّعا، امیدوار و پرتلاش؛ همه شبهایش شب قدر است و همه روزهایش سرشار از تلاش و ناآرامی در جستجوی آرامش پایدار. من هم از کویر آمده ام؛ با همان امید و شکیبایی و ایمان. اما خود را چون بید مجنونی که تنها در گستره کویر ایستاده است لرزان ميبینم، بر سر ایمان خود، و نگران که مبادا ناتوان از عمل به عهدی باشم که با خدای خود و با زنان و مردان بزرگوار این مرز و بوم بسته ام، ولی امیدوارم. به آیندهای امید بسته ام که دل و دماغ و بازو و همت فرزندان این کشور در کار ساختن آن است. فرزندان امروز ایران، میراث داران زنان و مردان مؤمن و بافرهنگ و فداکاری هستند که دیروز، سرود پیروزی مردمی ترین انقلاب ایمانی و آزادیخواهی و سربلندی را نواختند و مبادا که توطئهها و ترفندها و کژتابیها و کج اندیشیها آنان را مأیوس کند. من که درس امید را از مدرسه کویر آموخته ام، سخت امیدوارم که شور و شعور و توان تشخیص والای این نسل، او را مشتاق به پیمودن راه دشوار، ولی مطمئنی خواهد کرد که آغاز کرده است.
فضیلت تمدن سازی در عهد قدیم و پیشتازی این قوم در تأسیس جامعه مدنی سازگار با دین و فرهنگ، خود در عرصه جدید تاریخ این مرز و بوم و برپایی مردمی ترین انقلاب قرن حاضر، هیچگاه در دست نسل امروز تباه نخواهد شد، بلکه او را قادر خواهد کرد که الگویی نو از زندگی ارائه دهد، برای انسانی که از بیایمانی، دنیابینی، بی عدالتی، استبداد و استعمار به تنگ آمده است. این نامه ایست از انسانی که اگر فاقد هر فضیلتی باشد، فضیلت دوستداری عدالت و ایمان و آزادی را دارد؛ به نسلی که باید بار سنگین میراث همه فداکاریها، آفرینندگیها و آزادگیها را بردوش بکشد. هیچ قومی نميتواند فارغ از آنچه بر او گذشته است، آینده خود را برگزیند و آینده هرقومی نیز در گرو آگاهی، اختیار، انتخاب و اعمال اراده اوست. گذشته ما گذشته استبدادزده است و استبدادزدگی درد مزمن و مشترک جامعه ماست. عدم تأمل در این درد بزرگ تاریخی همه ما را به بیراهه خواهد برد. استبداد، خوداندیشی و خودباوری را از مردم ميگیرد و جان و جهان آنان را پر از ترس ميکند. درفضای استبداد، هرکس در پی بیرون کشیدن گلیم خود از آب است. دروغ، نفاق و ریا در جامعه رواج ميیابد. آنچه بر جان و جهان انسان استبدادزده غلبه ميکند، غفلت از حق خود و احساس تکلیف در برابر آن است که قدرت دارد. حتی خدا در چهره جبّار خود تجلّی ميیابد که فقط باید از او ترسید و اسم جلال حضرت حق، اسم جمال او را تحت الشعاع قرار ميدهد.
در باور فرد نميگنجد که "جمع" یک واقعیت است و اگر افراد در کنار همدیگر قرار گیرند، عقل جمعی و اراده جمعی به وجود ميآید که ميتواند سرنوشت را عوض کند. فشار نظام استبدادی، انسانها را کلافه ميکند و اجازه نميدهد که نیروی معجزه گر درونی افراد را که در جمع تجلّی ميیابد بشناسند. آنان گرچه وضع موجود را بر نميتابند و همواره خواستار تغییرند، ولی منتظر نیرویی خارج از اراده خویشند که بیاید و دیو استبداد را ازپای درآورد؛ در عین حال سراسر وجودشان دلهره است که نیروی بعدی نیز با مردم چه خواهد کرد. به همین دلیل با همه ستمی که نظام حاکم دارد، اغلب وجود آن را از ترس ناامنی بیشتر و آشفتگی افزونتر تحمّل ميکنند. مگر تاریخ سیاسی ما، تاریخ ترجیح امنیت استبدادبنیاد بر آشفتگی آزادی مدار نیست؟ در مقابل استبداد نفس گیر گرچه حرکتها و نهضتهای بزرگی نیز دیده ایم، اما طبع جامعه استبدادزده، حتّی مبارزان را نیز به این پندار ميرساند که زور را جز با زور نباید یا نميتوان پاسخ داد. روی آوردن به تشکلهای پنهانی و زیرزمینی و اقدام به ترور در برابر سرکوب، و آشوب در برابر اختناق باز هم بخشی از سرگذشت تلخ تاریخ ماست. بهرحال زندگی در جوامع استبدادزده با ناامنی، خودناباوری، دلهره و بی اعتمادی به دیگران توأم است. آنچه در این میان بیش و پیش از همه چیز آسیب ميبیند، تأمل و اندیشه در سرنوشت تلخ جامعه است و آنچه غلبه ميیابد نهفکر، که احساس نفرت و آرزو است. ما قرنها محکوم خودکامگی بوده ایم، که حتی گاه با دین و فلسفه نیز توجیه شده است.
فرّه ایزدی- که در ریشه خود نشانه هوشمندی و حکمت والای ایرانی است و معتقد است که حکومت ازآن خرد و عدالت یا فضیلت است و آنکه برخوردار از فرّه ایزدی است شایسته حکمرانی- در فضای استبدادزده، دچار تحریف بزرگ شده و به این صورت درآمده است که هرکس و ناکس که با زور شمشیر و سرکوب بر جامعه مسلّط شد، هم او صاحب فرّه ایزدی است؛ همین تحریف در فرهنگ اسلامی نیز بروز کرد، آنجا که سلطان را سایه خدا ميدانست و جامعه را خدایی ميخواست. درنتیجه چنان شد که هر جبار خونخواری "ظلّ الله" نام گرفت و به نام خدا، بندگان خدا را به بردگی کشاند. جامعه ما طی قرنها و سالیان بسیار در چنبره استبداد گرفتار بوده است، استبدادی که در دو سده اخیر به جای اتّکا به عصبیت قبیلهاي و سلحشوری عشیرهاي بر قدرت چپاولگر بیگانه متّکی بوده است. ما از متن چنین نظامی، با فرهنگ و اقتصاد و آداب ویژه خود، با غرب تماس گرفته ایم. غربی که کوشیده بود از جباریّت کلیسا در عرصه جان و فئودالیسم در عرصه جهان با شعار آزادی، برادری و برابری رهایی یابد و نظام یا نظامهاي مدرن را بوجود آورد و روز به روز شگفتی بیافریند. ما در متن نظامهای استبدادی که حاصل آن عقب ماندگی، فلاکت و تحقیر بوده است، با دو احساس با غرب روبرو شده ایم: احساس حقارت و احساس ترس. حقارت و ترس، شیدایی و نفرت ميآفرینند و هرجا این دو بیایند، جا را بر اندیشه و اراده مستقل و پویا تنگ ميکنند. سنت پرستان استبداد زده جامعه ما تحوّل جوامع را نميدیدند و به آنچه طی قرنها عادت کرده بودند، دل خوش ميداشتند و حتی به آن رنگ تقدّس ميدادند و غربی را برهم زننده آن سامان فکری و ایمانی و عاطفی میدیدند.
عشق کور به عادتهای فسیل شده که رنگ دین و فرهنگ گرفته بود و ترس از نابودی سنّت، سبب نفرت نسبت به غربی ميشد که آمده بود تا آن را بهم بزند، به خصوص که وجهه استعماری، خشن و غیرانسانی غرب واقعیت مدنی آن را ميپوشاند. درمقابل، کسانی که عقب ماندگی مزمن خود را در برابر پیشرفتهای غرب ميدیدند، درخود احساس حقارت ميکردند و هرچه را که خودی بود حقیر ميدیدند و در نتیجه به جای شناخت درست غرب، شیدا و شیفته ميشدند. چون آشنایی آنان با غرب سطحی بود و شیفتگی به غرب هم از سطح ظواهر و مظاهر زندگی فراتر نميرفت، ميپنداشتند که اگر این ظواهر را بپذیرند غربی و در نتیجه پیشرفته خواهند شد. درواقع نه به سیر تطوّر فرهنگ غرب و تاریخ آن آشنا بودند، نه تاریخ خود را ميشناختند و نه متذکّر این نکته ظریف بودند که وضع و حال مدنی و اجتماعی هر قوم با سابقه تاریخی و سیر تطوّر آن مناسبت دارد. آنان شیدا بودند و در سایه این شیدایی، راه برون رفت از بحران جهل و عقب ماندگی و ادبار تاریخی را ترک سنت و بیرون آوردن جامه آن از اندام جان و از مغز سر تا ناخن پا "فرنگی شدن" ميپنداشتند. نفرت و شیدایی درد بزرگ دوره اخیر تاریخ ماست و چالش نافرجام سنت و تجدّد که سرنوشت یکصدوپنجاه ساله ما را تحت تأثیر قرار داده است، بیشتر ناشی از این دو احساس و کمتر متأثر از اندیشه است. البتّه همواره در این میان اصلاح طلبانی بودهاند که بر هویت دینی و ملی و بازگشت به خویشتن بعنوان پایه تحوّل و پیشرفت تأکید ميکردهاند و خواستار نوسازی و نوآوری هم در فرهنگ، هم در سیاست و هم در اقتصاد بودهاند و با سازمان و سامان خودکامه وابسته مخالفت ميورزیده اند.
از عقب ماندگی علمی، اقتصادی و سیاسی کشور رنج ميبردهاند و جامعهاي ميخواستهاند آزاد، برخوردار از حقوق اساسی و تولیدکننده و مستقل. اما آنان نیز همواره گرفتار دو مشکل بوده اند: یکی اینکه کمتر تعریف روشن و راهبردی از آزادی و حقوق اساسی جامعه و پیشرفت و استقلال داشته اند، لذا عمدتاً مقهور مشهورات زمانه بوده اند. دیگر اینکه در هیاهوی جنگ سنت و تجدّد، بیشترین فشار را تحمّل ميکرده اند، کلام مرحوم دکتر شریعتی در این باب گویا است: « در میان دینداران متّهم به بی دینی و در میان بی دینان متهم به دینداری و درورای این دو، خارجی مذهبی که سر از اطاعت امیرالمؤمنین برتافته است » این است وصف الحال روشنفکران اصلاح طلبی که هم به دین و فرهنگ ملّی وفادار بودهاند و هم خواستار تحوّل و پیشرفت. در ورای اینهمه، مردمی بودهاند و هستند که همواره به نام آنان سخن گفته شده است و برجستگان همه جریانهای فکری و سیاسی خود را مدافع و نماینده ایمان و مطالبات و سخنگوی آنان دانسته اند. ولی خود مردم از یک سو دچار خودکامگی و از سوی دیگر در بند وابستگی حکومتها و درنتیجه، گرفتار فقر و جهل و ستم طبقاتی بوده اند. درعین حال این مردم همیشه فطرتی شفاف داشتهاند که در عمق جان، غالباً دیندار و خواستار عزّت و زندگی آبرومندانه بوده و هستند. پیشترها گفته ام و باز تکرار ميکنم خواست تاریخی ملّت ما، که دست کم طیّ حدود دوقرن گذشته، که بارها در صورت حرکتها و جریانها و نهضتهای دینی و اجتماعی و سیاسی تجلّی یافته در این سه شعار متجلّی است: « آزادی، استقلال و پیشرفت » در چنین فضای ذهنی، تاریخی و اجتماعی و با چنین پیشینهاي است که انقلاب اسلامی رخ مينماید و آرزوهای فروخفته و حرکتهای بارها به شکست انجامیده را جهت ميدهد.
انقلاب اسلامی بر بستر دین حرکت کرد و به همین دلیل اینچنین عمق اجتماعی یافت و از آنجا که بر خواستها و مطالبات تاریخی ملت، یعنی آزادی، استقلال و پیشرفت و درحقیقت برعدالت - که جمع متعادل همه اینهاست- تکیه داشت، توانست هم تودههاي مردم و هم نخبگان را جلب کند. چون پایگاه انقلاب اسلامی دین بود، بنابراین با هویت تاریخی جامعه سازگار شد و چون همگان را به آزادی و استقلال و پیشرفت فرا خواند، در نتیجه با خواست تاریخی مردم همسو بود. وقتی هویت تاریخی با مطالبات تاریخی در یک جهت قرارگیرد، واقعهاي پدید ميآید که درجهت سلبی ميتواند زنجیر سنگین و قطور استبداد وابسته به بیگانه را پاره کند و در وجه ایجابی، این استعداد را دارد که منشأ و مبدأ تاریخ نوینی شود که در آن، برای اولین بار، ملّت طعم آزادی، حاکمیت بر سرنوشت خود و به کارگیری امکاناتش را در جهت پیشرفت بچشد. بعد از نهضت مشروطیت - که گام بلند ملّت ما در جهت مهار استبداد و رهایی از وابستگی و استقرار جامعه مدنی و با تأسّف فراوان دولت مستعجل بود- در سایه انقلاب اسلامی درسطحی بسیار گسترده تر و عمیقتر میزان، "رأی ملت" شد؛ نه تنها در شعار، که در متن قانونی که تصویب آن نیز به رأی مردم واگذار گردید. آزادیهای اساسی به رسمیت شناخته شد و همتای امنیت که مهمترین پایه جامعه پویا و باثبات است، قرار گرفت و اعلام شد که نه به بهانه امنیت ميتوان آزادیها را محدود کرد و نه به نام آزادی ميتوان امنیت را از میان برداشت.
همه افراد در برابر قانون مساوی به حساب آمدند، مجلس در رأس امور قرار گرفت، نقد قدرت نه تنها حقّ مسلّم، که وظیفه همه شهروندان قلمداد شد و درکنار این تحوّلات راه برای رفع تنگناهای ناشی از بینشهای تنگ سنتی در برابر دین و جامعه، به خصوص با برخوردهای خردمندانه و شجاعانه امام خمینی (قده) گشوده شد. جامعه امید و حیات تازهاي پیدا کرد؛ اراده استوار مردان و زنان و به ویژه جوانان معجزه گر این مرز و بوم، در همه عرصههاي آفرینندگی، سازندگی و پایداری تجلّی یافت. اما باز باید در همان درد و دغدغه پیشین تأمّل کنیم. عدم توجّه به زمینههاي بیماریهای تاریخی، مارا از تشخیص راه مستقیم دور ميکند. تذکّر به وضع و حال فرهنگی و اجتماعی جامعه، شرط توفیق در حرکت اجتماعی ملت ایران است. در تاریخ معاصر ما، دو جریان سنت پرست و غرب پرست، حتی آنجا هم که فرصتی فراهم آمده است، نه تنها عرصه را بر ملت تنگ کرده اند، که مانع رشد طبیعی و تکامل درست جریان اصلاحی نیز شده اند. بعد از مشروطیت و نزاع سنت و تجدّد و آشفتگی فکری و اجتماعی و دخالت پیدا و ناپیدای بیگانه، زمینه برای روی کارآمدن پهلوی به عنوان نجات دهنده ایران از آشفتگی با رویکرد دین ستیزی و غرب زدگی به لحاظ زندگی اجتماعی - و استبداد - به لحاظ سیاسی فراهم شد، و فریاد بزرگانی چون مدرّس اصلاح طلب به خاموشی گرایید. پس از شهریور ۲۰، به ویژه در آغاز دهه ۳۰ با پیدایش وضعیت جدیدی که نهایتاً منجربه نهضت ملّی شدن نفت و حضور هم آغوش دین و آزادی شد، امیدهای تازهاي درکشور به وجود آمد.
متأسفانه در این نهضت همکاری کاشانی و مصدّق دیری نپایید؛ عدّهاي غرب زده تحت نام مصدّق و عدهاي فرصت طلب و آزادی ستیز زیر نام کاشانی حرکت اصیل مردم را دزدیدند و رهبران را نیز از صحنه خارج کردند. مصدّق متّهم به تسلیم و کرنش دربرابر دربار و وابستگی به آمریکا و خودکامگی شد و کاشانی متّهم به آزادی ستیزی و ضدیّت با پیشرفت و وابستگی به بیگانه؛ و منافع ملی نهایتاً فدای زمان ناشناسیها و بلندپروازیها، توهّمها و لفّاظیها منفعت طلبیها و تنگ نظریها و درگیریهای بدفرجام و فراهم کردن زمینهاي شد که در آن انگلیس و آمریکا حتی به سادگی موفّق به انجام کودتای ننگین ۲۸مرداد ۳۲ شدند. اندیشه مارکسیستی در قالب حزب توده، با رواج دادن رفتارهای تخریبی و ادبیات تند و ناسازگار با منافع ملی، اندیشههاي غرب گرا و غیردینی با اصرار بر جنبههاي اختلاف انگیز و بالاخره طیف خطرناکی به بهانه مخالفت با هر دو، فضای اجتماعی را آشفته و مردم را دلسرد و مأیوس کردند و جریان نهضت ملّی را به شکست کشانیدند. جالب توجه اینکه هر سه طیف نقطه فشار خود را مصدّق قرار دادند که تردیدی در آزادی خواهی و اندیشه ورزی و تلاشش در مسیر منافع ملّی نیست، ولو اینکه مثل هر انسان دیگر دچار اشتباهاتی شده باشد. انقلاب اسلامی هم علاوه بر توطئهها و فشارهای خارجی با چنین وضعی در داخل مواجه شد. از یکسو برخی جرم انقلاب و رهبری آن را طرفداری از اسلام دانستند و از سوی دیگر بعضی انقلاب را ویرانگر بنیاد دین سنت زده دیدند و در سنگر ارتجاع خود با آن به مقابله برخاستند.
بازماندگان جریان دهه ۳۰ نیز بیکار ننشستند و میراث خواران همان جریان خطرناک، این بار نه در پوشش دفاع از کاشانی، که با عنوان دروغین دفاع از ولایت فقیه دعواهای کهنه سیاسی خود را زنده کردند. بالاخره رواج امواج سهمگین تروریسم هم بر این موانع افزود و در برابر پایدار شدن فرایند درست مردم سالاری ایستاد. فرایندی که از مهمترین اهداف و دستاوردهای انقلاب اسلامی بود. جنگ و ترور بطور جبری حکومت را به سخت گیری بیشتر وادار کرد و شگفت انگیز اینکه برای عدّه ای، این وضعیت - که ناشی از ضرورتهای تحمیل شده بود- یک قاعده به حساب آمد؛ تو گویی انقلاب برای مهار کردن آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت و درجهت زنده کردن عادتهای ذهنی و کژتابیهاي تاریخی رخ داده است. بگذارید اندکی از مظلوم بزرگ تاریخ انقلاب یعنی امام خمینی (قده) سخن بگویم. خمینی مظهر عزّت خواهی ملت و زنده کننده حسّ اعتماد به نفس و خودباوری در مردمی بود که مشتاق آزادی و رهایی بودند. ولی سلطه استعمار و ویرانگری استبداد و بی اعتمادی به جریانهای سیاسی آنان را در آستانه یأس تاریخی قرار داده بود. رنگ معنوی و صبغه دینی انقلاب اسلامی به رهبری امام در کام مردمی که در عین آزادی خواهی به هویت مستقلّ دینی و سیاسی خود نیز دلبسته بودند، شیرین افتاد و نهضت را بانشاط تر و پویاتر کرد و مردمی ترین انقلاب قرن بیستم را به وجود آورد و برای اولین بار کلام بر سلاح و لبخند بر خشم و گل بر خشونت پیروز شد. اینک صاحب هر نظر و عقیدهاي که باشیم، اگر انصاف را رعایت کنیم، امام را شخصیتی ممتاز و بزرگ خواهیم دید. شخصیت امام خمینی (قده) همچون همه رهبران فرهمند تاریخی، با موجی از ستایشهای شورانگیز و ناسزاگوییهای هذیان گونه روبرو بوده است. مطمئناً درمیان ستایشگران امام، انسانهای صادق و پاک باخته فراوانند؛ از جنس و سنخ همان جوانان فداکاری که ایران عزیز و انقلاب را از گزند مهاجمان کین توز و بی آزرم مصون نگاه داشتند.
نباید انکار هم کرد که امام منتقدان صادقی داشته و دارد که نظر یا روش او را نميپسندیده اند. درعین حال باید در بسیاری از حملات تند علیه امام، یا ستایشهای غلوآمیز درباره این بزرگوار تأمّل کرد. فرزندان دردمند و آگاه این کشور خود به خوبی واقفند که بسیاری از ناسزاگوییها، یا از جانب کسانی است که در اثر انقلاب مناصب و امتیازات غیرمشروع خود را از دست دادهاند و یا کسانی که با اندیشههاي دور از حقیقت دین و واقعیت جامعه ميخواسته و ميخواهند حرکت آزادی بخش دین مدار امام را تخطئه کنند. طبیعی است که با وجود کینه کور و خودمداری نميتوان از صاحب آن انتظار انصاف و منطق داشت. درعین حال باید بدانیم که بسیاری از ستایشها نیز نه از سر صدق، که وسیلهاي برای رسیدن به اهدافی است که هرگز امام آنها را نپذیرفت. بسیاری از ستایشگران، امام را مطلق ميکنند، نه برای عظمت شخصیت او - که بهرحال یک شخصیت انسانی است- بلکه تا درغیاب او اشتباهات یا موضع گیریهای ناگزیر و خلاف قاعدهاي را که به حکم ضرورت پیش آمده است، بصورت قاعدهاي غیرقابل تغییر درآورند. این درحالی است که به شهادت رخدادهای انکارناپذیر، امام خود شهامت و ظرفیت نقد و اصلاح کار خویش را بیش از همه داشت. گروهی در پناه شخصیت او ميکوشند تا تمام معارف دینی را در وجه فقهی، آن هم ازنوع عوام زده و سنتی آن که عرصه را بر اندیشه و عمل دیگران ميبندد خلاصه کنند. درحالی که روشن بینی و شخصیت عرفانی، فلسفی، اجتماعی و سیاسی امام مورد غفلت یا تغافل قرار ميگیرد.
در این رویکرد تأکید ميشود که امام مدافع فقه، آنهم از نوع سنتی آن بود. این مطلبی درست است، اما تأکید شجاعانه امام بر لزوم تحوّل در فقه و نقش زمان و مکان در اجتهاد پویای شیعی را نادیده ميگیرند. اگر چه در این نگاه امام ستایش ميشود، اما گویا به یاد نميآورند که در مجلس دوم، وقتی پیشنهاد عدم حضور زنان در مجلس مطرح شد، با چه عکس العمل تندی از سوی امام روبرو شدند، یا وقتی پیشنهاد تقلید همه بخشهای جامعه – از جمله دانشجویان- را از روحانیت در تصمیم گیریهای سیاسی دادند، امام چگونه فریاد زد که این نظر از نظریه لزوم عدم دخالت روحانیون در سیاست خطرناک تر است. چرا که درمورد اخیر فقط بخشی از جامعه از تصمیم گیری در سرنوشت خود منع ميشد ولی اینان ميخواهند به نام اسلام همه مردم را از تفکر آزاد و انتخاب براساس تشخیص خود محروم کنند. کسانی حمایت به حقّ امام را از نهاد شورای نگهبان مطلق ميکنند، ولی خطابهای عتاب آلود و صریح آن بزرگ را به شورای نگهبان مخفی نگه ميدارند تا نقش نظارتی منطقی را به قیمومیت بر مردم رشید و آگاه تبدیل کنند. باید تأمّل کرد و واقعیتها را با تحلیل درست دریافت و راه را به سوی آیندهاي امیدبخش گشود. چشمها را نميتوان بر تحولات بست و پدیدههاي نو را در قالبهای ذهنی استبدادزده و خودمدار که با نوعی سرسختی و انعطاف ناپذیری همراه است، ریخت. اندیشهاي که در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ مطرح شد و مورد اقبال بی نظیر و غیرمنتظره مردم و به خصوص نسل جوان و فرهیختگان جامعه قرار گرفت بازتابی از یک ظرفیت جدید در جهت این بازاندیشی بود. دوم خرداد از دل انقلاب اسلامی و با وفاداری به آرمانهای اصیل آن و به ویژه با تکیه بر جنبه مردم سالارانه نظام و تأکید بر تن دادن به لوازم آن و نگاه داشت حق و حرمت مردم و راه گشا به سوی آزادیهای اساسی و اصلاحات در همه عرصهها و ساختارهای اقتصادی، علمی، اجتماعی و روابط خارجی، برآمد. دوم خرداد علی رغم جفاهایی که به آن شد و سوء استفاده هایی که از هر طرف از آن به عمل آمد و فشارهای آشکار و پنهانی که برای مأیوس کردن مردم از راهی که برگزیده بودند اعمال گردید، چیزی نبود جز "حدیث" یا "گفتمان" بیداری و دینداری و آزادیخواهی و استقلال طلبی و پیشرفت جویی ملّت؛
آنچه بیش از یک قرن از سوی مردم ابراز شده بود و آنچه از جمله در انقلاب شکوهمند پیروز در بهمن ۵۷ تجلّی شگفت انگیز داشت. این حدیث که در عمق وجدان بیدار ملت ما وجود داشت، باز در کام جان مردم، شیرین افتاد و صمیمانه آن را پذیرفتند. طبعاً این رویداد و رویکرد تازه، توقّعاتی را ایجاد کرد، اما موانع ذهنی و عینی نیز در راه برآوردن آنها فراوان بود. آنچه روی داد، از یک سو دامن زدن بی حساب یا ایستادگی سرسختانه دربرابر آنها بود و از سوی دیگر اشتیاق و احساس فراوان نسبت به آزادی و آبادی و انتظار برآورده شدن سریعتر آن مطالبات، بی آنکه چندان به تنگناها توجّه شود. شتاب زدگی در استفاده یا سوء استفاده از این حدیث که به قصد رفع سریع و ناگهانی همه موانع صورت گرفت، نتیجهاي جز صلب و سخت تر شدن موانع نداشت. طرفه اینکه برخی از کسانیکه خود باعث تشدید موانع شده بودند، طلبکارانه از اصلاحات ميخواستند که به هیأت معارض (اپوزیسیون) ولی در دل دولت عمل کند که چنین امری نه تنها به مصلحت نبود، بلکه ميتوانست یکی از طنزهای بزرگ همه دورانهای تاریخ باشد. البتّه بسیاری از این شتاب زدگیها و شالوده شکنیها، خود محصول و معلول سرسختیها و تنگ نظریهایی بود که متأسفانه در راه پیشبرد مردم سالاری در کشور ظاهر شده بود. فرجام این رویداد، برآورده نشدن بخشهایی از مطالبات به حقّ جامعه، به خصوص نسل جوان و تحصیل کرده و بدتر از آن، ایجاد و تقویت پندار عدم موفقیت و برآورده نشدن خواستههاي عمومی بود. انگاره سازیها و آشفتگیها تا به آنجا رسید که تصویر ذهنی جامعه به مراتب تیره تر از حتی کاستیهاي عینی شد و بسیاری از دست آوردهای عمیق بزرگ این دوران نادیده گرفته شد.
در این مسیر عوامل مختلف در درون و بیرون، از جمله با عملیات روانی و حساب شده، کوشیدند و ميکوشند که بخشهای مهمی از جامعه را به زدگی از سیاست و سیاستمداران و بالاتر از آن به نوعی دیگر از یأس ویرانگر تاریخی مبتلا کنند. جبهه گیری جریان ارتجاع سطحی نگر، با تکیه بر ظواهر و شعارهای دینی و انقلابی و ارزشی و نیز جهت گیری جریان اصطلاحاً روشنفکری بی حوصله ناآشنا به بنیاد دینی و سیر تاریخی جامعه ما، با ارائه تصویری مخدوش از شعار آزادی و حرکت به سوی سکولار کردن حکومت و جامعه، از ویژگیهای مورد انتظار این دوران بود که با خواست تاریخی و رأی مردم بزرگوار ما در دوم خرداد ، تفاوتهای اساسی داشت، در واقع این رخدادها نوعی آشفتگی فکری و عاطفی را در جامعه به وجود آورد و برخی از آنها بهانه سرکوب حرکت آزادیخواهانه وفادار به آرمانهای انقلاب را باادّعای حفظ انقلاب و استقلال کشور، به جبهه سطحی نگر واپسگرا داد. طبیعی است در این میان، بزرگترین حملات متوجّه اندیشهاي شود که ميخواست درک از دین را با درد زمانه همراه کند و تجربههاي دیرین و پرهزینه این ملت را دوباره نیازماید. به رغم همه دشواریها باید برای اینکه کمتر اشتباه کنیم، دیدهها را تیزتر و سینهها را فراخ تر از گذشته کنیم. امروز بیش از همیشه نیاز به حافظه و پیوستگی تاریخی داریم، پس بی آنکه عنان پایداری از کف دهیم و یا در گذشته بمانیم، باید موقعیتهای گذشته را بازشناسیم و وضع حال و آینده را از آن میان استخراج کنیم. گروهی که خود موجبات نارضایتی جامعه و به حاشیه راندن بسیاری از روشنفکران و متخصّصان و جوانان از عرصه انقلاب شده بودند، از آغاز حضور، خاتمی را منشأ از میان رفتن انقلاب، لطمه دیدن امنیت کشور و استیلای فرهنگ غربی بر کشور دانستند و بر طبل انکار کوبیدند و هرچه توانستند کردند. به خصوص با کشف و حذف غدّه سرطانی جاخوش کرده در نهادهای امنیتی - که قتلهای زنجیرهاي نمونهاي مهلک از آن بود - از متن دستگاه رسمی اطلاعات و امنیت کشور و تبدیل آن دستگاه به نهادی بیدار و هوشیار و مدافع امنیت پایدار و نقطه اطمینان ملت و خنثی کننده توطئههاي دشمنان ایران و معارضان تروریست و کین توز انقلاب و جامعه، آن فعالیت به صورتی دیگر و ریشهاي تر ادامه داشته و دارد.
چرا که حذف غدّه سرطانی به معنی نابودی بینشی که به این جریان خطرناک منجر ميشود، نبود. اصرار بر روشهای تنگ نظرانه و سازمان یافته برای تخریب ذهن جامعه به خصوص دینداران نسبت به دوّم خرداد از یکسو و رفتارهای بعضاً نادرست و شتابزدهاي که به نام اصلاحات صورت گرفت، از سوی دیگر، به عنوان دو پدیده تلخ تاریخی در این دوران باز بروز کرد و این بار نیز این دو عامل دست به دست هم دادند تا زمینه عدم توفیق حرکت شکوهمند ملت را فراهم آورند. در دورانی که رشد "روند توقّعات فزاینده" مشخّصه بارز آن و "سرسختی" درمسیر برآوردن بسیاری از خواستههاي به حق و قانونی مردم و نخبگان - آن هم به هر بها و بهانه ای- مشخّصه مشهود دیگر آن است، درک درست این رویدادها و داوری واقع بینانه نسبت به آنها دشوار ميشود، چنانکه شد. بعضاً گفته شد: خاتمی سازشکار و تسلیم در برابر اقتدارگرایان است. خاتمی سوزاننده همه فرصتهایی معرفی شد که تاریخ و ملت در پیش روی او نهاده بود، و خاتمی عامل اصلی عدم تحقّق همه وعدهها شناخته شد. سخن بر سر درست انگاشتن و مطلق کردن فهم و کارکرد خود و قادر دانستن خویش به برآوردن همه خواستهها و تحقق برنامهها نیست. سخن بر سر درستی رویکردهای سیاسی و اجتماعی و شناخت منابع و موانع مردم سالاری به طور واقعی است. برای این منظور باید به راستی بر ضرورت "فهم" مسائل برای "نقد" آنها تأکید کرد، وگرنه روشن است وقتی سیاستمدار آگاه و دلسوزی چون دکتر مصدّق اشتباه ميکند، هنگامی که عارف و فقیه و رهبری آگاه و شجاع چون امام خمینی (قده) بارها به صراحت از اشتباهات خود سخن ميگوید، این بنده خدا بسیار کوچک تر از آن است که ادّعا کند که خطا و کوتاهی نداشته است، اما آیا همه وعده هایی که گفته ميشود خاتمی داده بود، واقعاً من وعده داده بودم یا ميتوانستم وعده بدهم؟ هریک از ما ایرانیان، از تنگناهایی که با آنها مواجه بوده ایم، به فراخور حدّ و حال خویش تأثیر پذیرفته ایم؛ پس همه باید در این باب تأمّل کنیم و بکوشیم درعمل برای رهایی بینش و منش خود از چنبره استبدادزدگی تاریخی راهی بیابیم.
همه ما متأسفانه از این بیماری جانکاه آسیب دیده ایم، پس نباید خود را از آن مصون بدانیم. در فضای استبدادزده ذهنها آشفته ميشود و صداهای واقعی به خوبی به گوش نميرسد. این بیماری عام و خطربار است و برای درمان واقعی آن باید آزادی و مردم سالاری را به جد پاس داشت و هزینه تحقّق آنها را پرداخت. آنگاه که بپذیریم با همدیگر بهتر ميفهمیم و کمتر اشتباه ميکنیم، به راهبرد و رویکرد درست دست یافته ایم. با این نگاه است که ميتوان حتماً پیروز شد، نه بر مخالف، که با مخالف و نه در عرصه سیاست که در همه عرصههاي جامعه. این جوهر حرکت و حدیثی است که از دوم خرداد برآمد و در متن جامعه جریان یافت. نقطه امید من در این راه پایداری، آگاهی و تداوم حضور جوانان و آحاد شهروندان کشور در قالب نهادها و تشکّلهای مدنی و در عرصه تعیین سرنوشت است. این گونه مشارکت است که ميتواند خطاها و کمبودهای سیاستمداران و دولتمردان را جبران کند. گفتمان اصلاحات توانست با طرح شعار استقرار جامعه مدنی، تکیه بر رأی مردم و انتخابات آزاد، توأم بودن اسلامیت و جمهوریت در نظام سیاسی و ملازم بودن حقّ و تکلیف شهروندان و حکومت، پیشاهنگ تحوّل در منطقه باشد و باز نام ایران را در این دوران بلندآوازه کند. آنچه بعدها نام اصلاحات برخود گرفت، فرصت ملّی و سرمایه جدید اجتماعی برای کشور بود. در حقانیت و اصالت اصلاحات و گفتمان آن همین بس که امروز نه تنها جریانهای سنتی جامعه و اکثر قریب به اتفاق نیروهای سیاسی در داخل و خارج از کشور، بلکه حتی مخالفان فکری و سیاسی این نظام هم از ضرورت استقرار دموکراسی سخن ميگویند. در منطقه نیز سخن اوّل انجام اصلاحات است و حتی اعمال فشار خارجی برای اجرای صورتی خاصّ از آن وجود دارد، اما به رغم آن ملّت ما مفتخر است که خود آغازگر اصلاحاتی برآمده از هویت و خواست تاریخی خویش بوده و سه سال پیش از وقوع جنایت ۱۱ سپتامبر (۲۰شهریور۱۳۸۰) و قطب بندیها و آرایشهای جدید بین المللی، تحولی بزرگ را در کشور سامان داده است.
در عین حال از یاد نبریم که میان آن امید و آغاز، با آنچه در فضای سیاسی کشور رخ داد، فاصلهها افتاد، برخی سرخوردگیها در روند پیشبرد اصلاحات رخ داد و برخی واقعیتها، باز در دایره ابهام آمیز انگارههاي تیره محبوس و مغشوش ماند. در فضای پیش آمده، بخشهای مهمی از جامعه بعد از ۷ سال تلاش دولت برآمده از حماسه دوّم خرداد، در ذهن خود چنین دیدند که گویا جمهوری اسلامی بر سر دوراهی بازگشت به سوی اقتدارگرایی و نادیده انگاشتن همه دستاوردهای مردم سالارانه انقلاب و یا گذر به سوی لائیسیته و جمهوری سکولار قرار دارد. بدیهی است که از این آشفتگی ذهنی و روانی، دشمنان آزادی و مردم سالاری نیز غافل نشوند و با پشتوانه حمایت از سوی منابع و مراکز قدرت و اقتصاد و تبلیغات جهانی، صدای جمعهای محدود و مطرود خود را به عنوان صدای ملّت درجهان تبلیغ کنند. اما جریان اصیل دوم خرداد باتوجه به ضعفها و ناکامیهای گذشته، همچنان بر شعارهای اصلی خود پافشرده و ميفشارد و مردم را به پیمودن این راه به عنوان تنها راهی که به سرمنزل امن و مطمئن منتهی خواهد شد فرا ميخواند. تصوّر اینکه با حذف جمهوری اسلامی، یک جمهوری مردمی غیر وابسته پدید خواهد آمد، تصوّری باطل است که شواهد تاریخی، سیاسی و اجتماعی بطلان آن فراوان است. تصوّر اعمال حاکمیت دین از راه اجبار و استبداد و نادیدن خواست و رأی مردم نیز، نادرست و نامیسّر است. بنیاد و پشتوانه هر نظامی مردمند و مردم ما خواستار جمهوری بیگانه با دین و لائیک نبوده و نیستند. متأسّفانه حتی مفاهیم غربی هم، وقتی به یک فضای استبدادزده پا مينهند، تحریف هم ميشوند و اینکه در این سرزمین سکولاریسم نیز مبدّل به دین ستیزی ميشود، از این قاعده برکنار نیست. برای بهروزی ملت ما تنها یک راه وجود دارد: استوار کردن مردم سالاری برپایه اعتقاد و فرهنگ مردم، و نوسازی فرهنگ دینی و اجتماعی در جهت سازگاری با مردم سالاری و تقویت بنیادهای مردم سالارانه که در انقلاب اسلامی بوده و در قانون اساسی نیز منعکس شده است.
بر این اساس همه قدرتها مستقیم و غیرمستقیم برآمده از مردمند و هیچ قدرت غیرمسؤولی، مورد پذیرش و مشروع نیست و سازوکارهای تأمین و اعمال این مسؤولیت نیز در قانون مشخّص است. آنجا که اشکالی هست، بیشتر در تفسیر و برداشت از قانون و نحوه اِعمال درست این سازوکارها است، پس اشکال در وهله نخست ناشی از انحراف از روح قانون اساسی است، هرچند که هیچ قانون بشری مصون از اشتباه یا عقب افتادن از زمانه نیست. هنوز براین اعتقادم که اصلاح طلبی به منزله حدیث دل ملت ایران همچنان پابرجا است، اما این نگرانی هست که کج اندیشیها، نابردباریها و کم حوصلگیها این گفتمان را به بیرون نظام جهت بدهد؛ تاکنون تمام تلاش این بوده و هست که چنین نشود. دوم خرداد بروز مقبولیت حدیث سازگاری "دینداری و آزادی" و "اسلام و مردم سالاری" بود و معتقدان به این سازگاری از دو سو مورد تهاجم قرار گرفتند: یکی آنکه ميگفت برای اینکه دیندار بمانیم، آزادی را رها کنیم و متأسّفانه بسیاری از نهادهایی را که ميباید در فراز و ورای همه جبهه بندیها بمانند، به استخدام خود درآورد، بی آنکه تکلیف مسؤولیت آنها معلوم باشد. دیگری آنکه خواستار قربانی کردن دین درپای آزادی بود و ابزار جنگ روانی را نیز دراختیار داشت و ميکوشید ازمیان جوانان و تحصیل کردگان سربازگیری کند. درواقع این هر دو برخلاف جهت آب شنا کردهاند و ميکنند. بیش از یکصد سال است که این ملت خواستار آزادی و استقلال و پیشرفت است و این همه را سازگار باهویت دینی و ملّی خود ميخواهد و بااینکه بارها در معرکه شکست خورده، از مطالبه اساسی خود دست برنداشته است. انقلاب اسلامی هم از آن جهت شگفتی ساز است که حدیث دل مردم و مطالبات مردم سالارانه آنان را با دین و هویت تاریخی این قوم سازگار دانسته است. در همان مسیر است که ما از آزادی دفاع کرده و ميکنیم و دین را نیز با آزادی سازگار ميدانیم و بی استقلال، آزادی را نیز سرابی بیش نميدانیم و گل پیشرفت را در بوستان آزادی و استقلال شکوفا ميبینیم.
ما تقابل میان انسان و خدا را باور نداریم و خدایی را ميپرستیم که انسان را آزاد آفریده و او را بر سرنوشت خود حاکم گردانیده است. دوم خرداد چیزی نبود جز تشخیص گفتمان و حدیث فکری و عاطفی جامعهاي که به صورت فزایندهاي جوان تر، باسوادتر، مشارکت جوتر و متوقّع تر ميشود. براین اساس من اندیشه و راهی را موفّق ميدانم که واقعیت این تحول را درک کند، خود را با آن هماهنگ نماید و از عهده عمل به تعهّدات خویش برآید. گفتمان مردم سالاری، آزادی و تعامل با جهان - نه تقابل با آن- که گفتمان غالب روزگار ما است، بازتاب این دگرگونی و خواست بوده و هست. شاهد این مدّعا رویکردهای اساسی و فراگیر به این گفتمان در داخل و خارج کشور است. اینکه ایده گفتگوی تمدّنها علی رغم میل خشونت آفرینان و جنگ طلبان و تروریستها، مقبولیت عام جهانی یافته است. هرچند در ایران در سطح رسمی چندان مورد اقبال قرار نگرفت و جز این هم انتظاری نبود - آیا توجه به حقوق اساسی و نهادهای مدنی امروز سطوح زیرین جامعه را در برگرفته است - معانی ویژهاي دارند. به رغم آنکه امروز هفت سال از واقعه دوم خرداد گذشته، روشن است که ملت ما خواست خود را در جامعه پایدار کرده است. از شعار ذوب درولایت که شعار محوری رقبای دوم خرداد در درون حکومت بود تا شعار ایران آزاد، آباد و شاد و تأکید بر دموکراسی، آزادی و حقوق بشر راه درازی طی شده است، این معجزه روح اصلاح طلب ملت ماست که باید بازشناخته شود. درواقع خواست مردم تغییر نکرده، بلکه بیشتر تجلّی یافته است. صدای مردم را تاحدود زیادی ميتوان شنید و آنان که بهرحال با افکار عمومی سروکار دارند آگاهانه یا ناخودآگاه به راهی گام مينهند که ميپندارند مقبول مردم است. عزیزی که دیروز به جبههها ميرفت و عشق به امام را پشتوانه حرکت خود داشت، پدر و مادری که بدن قطعه قطعه شده فرزندش او را از پای در نميآورد، همسری که در غیبت شوهر شهیدش سرود بیداری و دلیری را در گوش فرزند خود ميخواند، شهروندان شهری و روستایی، متفکّران دانشگاهی و حوزوی زنان و مردان، صاحبان صنعت و سرمایه، کارگران و کشاورزان، فرهنگیان و همه آحاد و بخشهای جامعه ما، مگر خواستی جز دستیابی به ایرانی آزاد و آباد و شاد داشته و دارند؟ اگر اهل ولایت هم بودند ولایت را پشتوانه حرکت برای رسیدن به سربلندی، آزادی، آبادانی و پیشرفت ميدانستند.
امروز در چشم انداز اصلاحات و پذیرش موازین و ضرورتهای آن، کسانی باید پاسخگو باشند که ولایت را در برابر آزادی، و ارزشها را دربرابر پیشرفت، و خشونت را در برابر منطق قرار دادند. بهرحال طرح و پذیرش شعارهای اصلاحات را از هرسو باید به فال نیک گرفت، ولی باید به جدّ از طرح کنندگان آن خواست که به درستی منظور خود را از این مفاهیم بیان کنند تا جامعه دچار سوء تفاهم نشود. مگر گروهی همواره در برابر دعوت مردم به آزادی فریاد بر نميآوردند که دعوت کنندگان به آزادی یا "نفاق جدید" خواستار بی بندوباری، ولنگاری، غرب زدگی و برهم خوردن هنجارهای دینی و اخلاقی جامعه اند؟ درحالیکه وقتی ما شعار آزادی را ميدادیم - و ميدهیم- مرادمان آزادیهای سیاسی، آزادیهای مشروع و مدنی و آزادیهای فکری است و درهمان حال از انضباط اخلاقی و حفظ هنجارهایی که با هویت دینی و فرهنگی جامعه ما سازگار است دفاع کرده و ميکنیم. ما دین خدا را شریعت سمحه و سهله و دین رواداری و گذشت ميشناسیم و فکر نميکنیم وقتی نوجوان و جوان عزّتمند ایرانی آزادی را مطالبه ميکند، مرادش ولنگاریهای اخلاقی است. در نظامهای خودکامه برای سرکوب اندیشه و آزادی سیاسی و اراده، به بی بندوباریهاي اخلاقی و بی قیدیهاي اجتماعی دامن زده ميشود. نتیجه طبیعی چنین نظامهایی سقوط اخلاق است. خوب است نگاهی شود به کشورهایی که دیروز در بلوک شرق قرار داشتند یا امروز راه و رسم تمرکزگرایی و تمامیت طلبی را طی ميکنند تا معلوم شود که برای سرکوب آزادیهای سیاسی و فکری، جامعه را دچار چه انحطاط اخلاقی و معنوی و ناهنجاری در روابط فردی و اجتماعی کرده اند. بنابراین آنکه شعار آزادی ميدهد تا نظر آزادیخواهان را که اکثریت قاطع ملتند به خود جلب کند، نباید از یاد ببرد که درد جانکاه ملت ما خودکامگی و استبداد بوده است؛ ولی بهرحال توجّه به ایران آزاد، گامی به جلو و شاهدی بر پیروزی اندیشه اصلاحات در ایران است.
امّا آبادی نیز در سایه علم و تحقیق و به کارگیری مدیریت درست و جلب مشارکت نخبگان جامعه بدست میآید و کشور آباد نخواهد شد مگر آنکه وهم انگاری را رها کنیم و به خردورزی بپردازیم و اهل علم و اندیشه در عمل حرمت ببینند. نميشود بیش از نود درصد دانشگاهیان را به انحراف دینی و فکری متهم کرد و هرگونه ستمی را براهل دانش و اندیشه روا دانست و اندیشه ورزی و نقد قدرت را جرم به حساب آورد و باز هم انتظار ایران آباد داشت. نميتوان از آبادی و توسعه سخن گفت، اما از دموکراسی و حقوق بشر غافل بود. توسعه مطلوب و ممکن، توسعه "حقوق مدار" و "مشارکت جو" است. شرط اول برای رسیدن به ایران آباد این است که این حقوق و ضرورتها عملاً به رسمیت شناخته شود و در همه مراحل و مراجع تصمیم گیری و اجرا، در مجلس و دولت، در مجمع تشخیص مصلحت و در جمع خبرگان شاهد حضور انسانهای عالم، کارشناس، شجاع و وظیفه شناس باشیم. ایران آباد و آزاد مطمئناً ایران شاد هم خواهد بود، یعنی رضایت شهروندان عاقل، باسواد، برخوردار، آزاد و صاحب حق و حرمت، در ایران آباد و آزاد تأمین ميشود. یقیناً مشکلات، نارساییها، تنگ نظریها و موانع درجهت تحقّق خواست ملّت و رسیدن به آرمانهای انقلاب کم نیست، ولی برای رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب چارهاي جز تداوم راه اصلاحات، بااعتدال و انعطاف و خردورزی و شکیبایی نیست. به خصوص نسل جوان و شایسته ما باید هوشیار باشد که شعار اصلاحات را راهزنان در هر جامه و زیر هر نقابی که باشند، نربایند. اکنون اگر حقیقت جویان از سر انصاف و واقع بینی به امور بنگرند، به رغم بسیاری کاستیها خواهند دید که دستاوردهای اصلاحات برای کشور کم نبوده است.
شاید در جهانی که تا دیروز جهان سوم نامیده ميشد، غالباً دولتها بریده از مردم و دشمن آزادی و حقوق اساسی مردم بوده و هستند. دراین حال این دولت اگر نگویم تنها دولت، امّا ميتوانم بگویم از معدود دولتهایی بوده که با همه وجود مدافع آزادی اندیشه و حقوق اجتماعی و سیاسی مردم بوده و به خاطر آن هزینههاي سنگینی هم داده است. هنوز تا رسیدن به مرحلهاي که رفتارهای همه بخشهای حکومت قانونی و سازگار با معیارهای عدالت و مردم سالاری باشد و هیچ مرکز و دستگاهی نتواند فارغ از مسؤولیت قانونی و با مصونیتهای نابجا منافع ملت و کشور را نادیده بگیرد، راه درازی پیش رو داریم؛ اما امروز نهانخانهها و پستوهایی که دور از هر چشم ناظری، خود را مجاز به انجام همه گونه اقدامات خلاف قانون و مغایر شرع میدانستند و درمحکمهاي که داور و بازجو و مدّعی و مجری یکی بود به تشخیص مينشستند، در بخش مهمّی از دستگاه امنیتی کشور برچیده شده است. به هرحال اکنون این مفروض است که هرگونه برخوردی باید وجهه قانونی به خود بگیرد و برخورد کننده خود را موظّف بداند که به درستی در برابر افکار عمومی توجیه قانونی از کار خود ارائه کند، درهمین حال هم، اولین معترض رفتارهای غیرقانونی یا ناسازگار با روح قانون و انصاف، دولت بوده و هست. این در وضعی است که نهاد سنّتی دولت درکشورهایی نظیر ما همواره با آزادی و آزادیخواهی رویارویی ستیزآمیز داشته است. این دولت مفتخر است که منادی آن بود که قداست منصب به اباحه نقد و انتقاد از قدرت که امانتی از مردم در دست برگزیدگان مردم است مبدّل شود؛ و قدرت و منصب را به عنوان امری زمینی در معرض نقد و نظر قرار داد. هرچند به علّت سابقه استبداد زده، حتی در بسیاری از موارد در مقام نقد نیز منصف نبوده ایم، اما جامعه به خصوص نخبگان و فرهیختگان نباید در بامداد استقرار مردم سالاری، وقتی آزادی به سرقت ميرود بی تفاوت بنشینند.
غصب عناوینی که در مالکیت معنوی جریانی است که ویژگیهای روشن خود را دارد، یک عمل ضد آزادی است. من زمانی در پاسخ گروهی که از من انتقاد تند کرده بودند که مشکل خاتمی این است که هنوز به کارآیی دین باور دارد، درحالی که راه نجات ملت رهاکردن آزادی و مردم سالاری از قید دین است نوشتم: « از نقد ونظر، از سوی هرکس و با هر محتوا استقبال ميکنم و خوشوقتم که با زبان تند از رئیس جمهوری که مظهر اراده ملی است انتقاد ميشود، بی آنکه انتقاد و اعتراض کننده کوچکترین دغدغهاي از برخورد حکومت با خود به خاطر این اعتراض داشته باشد، اما ایراد من به شما نه به خاطر اعتراضتان به رئیس جمهور، بلکه دراعتراض به شما است که چرا تحت عنوان و اسمی که در مالکیت معنوی مؤمنان و معتقدان به اسلام است چنین ادّعاهایی ميکنید. » امّا این نکته را نیز یادآوری ميکنم که باید امکان آن را فراهم کنیم و اجازه دهیم که هرکس باصراحت و بی نقاب حرف خود را بگوید، نه سخن دیگری را به نفع خود مصادره کند و نه قصد خود را در لفاف مواضع دیگری بپیچد. در این راه هم حکومت باید راه را بر انجام فعالیتهای قانونی برای گرایشهای متفاوت و گوناگون بگشاید و هم کوشندگان عرصه سیاست و اندیشه بنای کار خویش را بر صداقت و صراحت نهند. اگر ما نظر امام را در آستانه پیروزی انقلاب ميپذیرفتیم که اعلام کردند حتی احزاب و گروههای غیراسلامی تا وقتی به توطئه و اقدام عملی براندازانه علیه نظام دست نزدهاند در فعالیت و بیان نظر خود آزادند، به جایی نميرسیدیم که حتی مؤمنان به اسلام و راه امام، فقط به جرم اینکه روش و سلیقه گروهی را نميپسندند، ولو حاضر به عمل در چارچوب قانون اساسی باشند نیز حذف و دفع شوند؛ اگر هر مخالفی را معارض و هر معارضی را برانداز به حساب نميآوردیم و اگر در برخورد با متّهمان امنیتی و قضایی ابتدایی ترین موازین قانونی، مبنی بر رعایت حقوق شهروندان از جمله متّهمان را رعایت ميکردیم، دیگر زمینهاي برای ربودن عناوین مجاز و انجام فعالیتهای غیرمجاز تحت نام عناوین مجاز فراهم نميآمد. ولی به هرحال اشکال در کار بخشهایی از حکومت یا گروههای فشار دارای مصونیت، توجیه گر رفتار خلاف مدعّیان آزادی در زیرپانهادن اخلاق انسانی و موازین مردم سالاری نیز نميشود.
اینک به شما عزیزان مخاطب نامه خود ميگویم: تأمل کنید که اگر رفتار حکومت در بسیاری از موارد متأثّر از تاریخ استبداد زده ماست، همین حکم در مورد منتقد و روشنفکر و اپوزیسیون ما هم صادق است، هرچند سهم و دایره اثرشان یکسان نبوده و نخواهد بود. سیر به سوی نظام مردم سالار، نیازمند پاگرفتن فرهنگ مردم سالاری است. در کشور ما، این فرهنگ ميتواند با تکیه بر اخلاق، انصاف وادب اسلامی که رواداری را برای بشریت به ارمغان آورد و با ایجاد و تقویت مناسبات اجتماعی دموکراتیک و فرایندهای سیاسی مردم سالار پا بگیرد و پیش برود. این برعهده نسل جوان ماست که با تأمل و تذکّر نسبت به وضعیت تاریخی موجود، خواست شجاعانه خود را در جهت استقرار مردم سالاری سازگار با دین و فرهنگ خود با تدبیر و تحمّل پیگیری کند؛ همه منابع و موانع آنرا بشناسد و با آنها مدبّرانه روبرو شود. مردم سالاری هم یک اندیشه، هم یک راه و هم یک روش است. همه اینها را باید بیاموزیم و بیاموزانیم و باهم بکار گیریم. امروز حتی آنان که به قانون نیز اعتقادی ندارند، در فضای آفریده شده کنونی ناچارند دم از قانون بزنند و کار خود را توجیه قانونی کنند، پس در پی کارآیی و کارآمدی "قانون" در همه سطوح باشیم. امروز گرچه هنوز نقد و نظر هزینههاي سنگینی دارد، ولی دیگر منتقد، دشمن پیغمبر قلمداد نميشود.
امروز گرچه هنوز این درد و مصیبت را داریم که انسانی دانشمند که شاید سابقه حضورش در انقلاب و جبهه، بیش از سابقه تصدّی فلان قاضی بی تجربهاي باشد که گشاد دستانه حکم ارتداد صادر ميکند و مبارزی که پا و سلامت خود را برای انقلاب داده و همواره از موضع دین خواستار اعتلای آزادی بوده است - ولو در برداشت و نظر خود دچار خطا شده باشد- به ناحق به ارتداد متهم و براساس آن محکوم ميشود، ولی این نیز دستاورد کمی برای جامعه ما نیست که جز معدودی افراد، هیچ کس از حوزههاي علمیه گرفته تا دانشگاهها و تا سطح مسؤولان، این برخورد و حکم را پذیرا نميشوند. امروز دخالت در امور و احوال شخصی افراد به مراتب کمتر از گذشته شده است، گرچه حتی یک مورد آن نیز ناحق و نابجاست. امروز گرچه در برابر قانونی کردن حدود و ثغور جرم سیاسی در عمل به نص قانون اساسی مقاومت ميشود، ولی مقاومت کنندگان در اقلیت شکنندهاي قرار گرفته اند؛ همانگونه که هم پیمانان دیروز آنها نیز ناچارند با شعار اصلاحات درصحنه حضور یابند و از انتساب بی پرده به گرایشهای تنگ نظرانه پرهیز کنند. امروز در ورای تغییرات بنیادینی که در مناسبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رخ داده و بازگشت به دوران پیش از اصلاحات را ناممکن کرده است، ميتوان از روندها و چشم اندازهای روشنی در عرصه اقتصاد کشور نیز سخن گفت. هرچند ثمرات کار اصلاحات درقلمرو اقتصاد نیز از همان داوریهای ناصواب در امان نمانده است و چنان وانمود شد که چون صبغه دفاع از آزادیها و حقوق مردم در این چند سال پررنگ تر بوده، پس توجّه به مسائل اقتصادی جامعه و سازندگی کشور در اولویت نبوده است. اینکه کشور در این دوران توانست از یک ثبات نسبی و شکوفایی اقتصادی برخوردار شود، به یقین متأثّر از همان روند اصلاحی است که همه عرصههاي جامعه را در بر گرفته بود. کاستن از شکافهای تاریخی میان جامعه و حکومت، حمایت از تأسیس و تقویت نهادهای مدنی، دفاع از حقوق ملت و جلب مشارکت مردم، بیش و پیش از هر چیز نتایج اقتصادی دارد.
آثار عمیق این حرکت را نميتوان به سادگی ازصحنه جامعه زدود. حتی نتایج بسیاری از اصلاحات بنیادین اقتصادی را باید در سالهای آینده دید. دولت توانست متوسّط رشد تولید ناخالص داخلی در سال را از ۸/۳ درصد در برنامه دوم توسعه به ۲/۵ درصد در برنامه سوم برساند. به طوری که اکنون اقتصاد ایران رشد ۴/۷ درصد را از سالهای ۱۳۸۱ به بعد تجربه ميکند. متوسط نرخ تورم از ۱/۲۵ درصد دربرنامه دوم به ۲/۱۳ درصد در برنامه سوم کاهش یافته است. متوسّط رشد سرمایه گذاری از ۹/۷ درصد در برنامه دوم به ۷/۱۰ درصد در برنامه سوم رسیده است. ایجاد سالانه حدود ۷۰۰هزار فرصت شغلی موجب شده است که به رغم افزایش روزافزون سطح تقاضای اجتماعی برای کار، روند ایجاد اشتغال آهنگ مثبتی بیاید. دولت تاکنون با بردباری و خویشتنداری، حرکتهای سازندهاي را درجهت انجام اصلاحات گسترده اداری و ساختاری، حفظ قدرت خرید حقوق بگیران، تداوم سیاستهای تمرکز زدایی، اتخاذ سیاستهای ویژه برای تأمین منابع مالی برای طرحهای اشتغال زا، جلب مشارکت بخش خصوصی، فراهم آوردن زمینههاي توسعه سرمایه گذاری داخلی و خارجی، افزایش رفاه اجتماعی و توزیع درآمد، سیاست تثبیت اقتصادی و شفاف سازی بودجه، یکسان سازی نرخ ارز و کاهش تصدّی گری به انجام رسانده است و خود نیز همواره منتقد کاستیهاي خود بوده است. دستاوردهایی همچون تدوین و اجرای لایحه برنامه سوم توسعه، شکل دهی حساب ذخیره ارزی و انباشت میلیاردها دلار در طی ۴ سال در آن و برداشتهای قانونی از آن توانسته است آثار ملموسی در اقتصاد کشور به جا گذارد. حدود یک سوّم از این حساب به لحاظ اتّخاذ راهبرد مهم و تعیین کننده یکسان سازی نرخ ارز برداشت و به سپردههاي بانک مرکزی اضافه شد که نتیجه آن کاهش نرخ ریسک و افزایش اعتبار اقتصادی کشور در نزد مؤسسات مالی و پولی دنیا بوده است. حدود یک سوّم از این میزان ذخیره ارزی نیز برای جهش درطرحهای عمرانی کشور، به ویژه بخش آب، شبکههاي آبرسانی، راه و حمل و نقل، کشاورزی و معادن اختصاص یافت که ثمره آن تسریع در اتمام طرحهای عمرانی و ایجاد رشد و اشتغال بیشتر بوده است.
بیش از یک سوم از این مبلغ یعنی ۶/۸ میلیارد دلار هم برای شکوفایی تولید، فناوری و کارآفرینی در اختیار بخش خصوصی قرار گرفته است. علاوه بر این زیرساختهای اقتصادی، امروز کشور ما برخوردار از ظرفیتهای علمی جدید، نیروی انسانی تحصیل کرده و ماهر و کارآمد شده است. ظرف ۷ سال گذشته (۱۳۸۳ – ۱۳۷۶) براساس شاخصهای معتبر بین المللی ایران توانسته است از رشد تولید علمی ۴۰۰درصدی برخوردار شود. پیشرفتهای عظیم در عرصه اکتشاف، استخراج و بهره برداریهای بهتر از نفت و گاز، تحرّک همه جانبه در گسترش فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، به خوبی در سطح کشور قابل مشاهده است. امروز حرکت سدسازی، تولید برق و انرژی، رشد کشاورزی و صنعت و ... همگی باشتاب و گستردگی بیشتری از گذشته در جریان است. بر این اساس به روشنی ميتوان دید که پشتوانه اقتصاد کشور قوی تر از هر زمان دیگر است و محوریت علم و فناوری نیز شاکله برنامههاي توسعه همه جانبه کشور شده است. امروز تنش زدایی و رابطه منطقی با جهان، نه یک انحراف، از اصول که یک سیاست اصلی و مقبول است. هرچند در عمل بهتر و مناسبتر ميتوان رفتار کرد. تعامل با جهان دیگر نه سازش و کاری ضد ارزش، که عین حکمت و تدبیر به حساب میآید و در جهان به هم پیوسته امروز، راه اصلی تداوم انقلاب اسلامی و دستیابی به پیشرفت و استقلال محسوب ميشود. در هر حال من همچنان بر سه اصل آزادی در اندیشه، منطق در گفتار و قانون در عمل تأکید ميکنم و آن را راه حقیقی اسلام و راه امام و مورد قبول وجدان عمیق اکثریت قاطع مردم و به خصوص نخبگان منصف ميدانم. ممکن است ما در نمایندگی از ملت، درعمل به این سه اصل در بسیاری از موارد ناموفّق بوده باشیم؛ مدعی نیستم که حاصل تلاشهای ما دردفاع از حقوق ملت در همه زمینهها به فرجام رسیده و درنتیجه ملت به همه آرمانهای خود دست یافته است، مدعی آنم که امّا راه اصیل مردم سالاری و تحقّق آرمانهای تاریخی ملّت توقّف نخواهد داشت و مردم ما راه اصلاحات را ادامه خواهند داد.
بی آنکه از دین جدا شوند. ملّت ما آزادی و استقلال و پیشرفت را نه در خروج از جمهوری اسلامی که به قیمت گرانی به دست آورده است، و نه در بازگشت به خودکامگی به هرنام، بلکه در سازگار کردن هرچه بیشتر این جمهوری با خواستهای تاریخی خود و استقرار همه جانبه مردم سالاری دینی ميجوید. آن کس در صحنه خواهد ماند که با مطالبات واقعی مردم همگام شود؛ و واقعیت زمانه بسیاری را همگام خواهد کرد. امروز ملّت ایران در عرصه جهان، با سابقه درخشان مدنی و فرهنگی خود، به عنوان ملتی نام آور شده است که بر پایه دین اسلام، خواستار استقرار نوعی از مردم سالاری است که در آن معنویت با آزادی و پیشرفت با اخلاق همراه باشد. این دستاورد ميتواند در صورت انقلاب و جمهوری اسلامی - آنگونه که مردم میخواستند و ميخواهند- برای همه جهان اسلام و به خصوص نسل جوان و فرهیخته این جهان الگوآفرین باشد. نسلی که از وابستگی به بیگانه آزرده است و خود را مستحقّ آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خود، بدون بریدن از فرهنگ ملّی و دینی خویش ميداند و از ٌحرکتهای افراطی و تنگ نظر که ميکوشند خشونت و قیمومیت متعصّبان را بر جوامع تحمیل کنند، سخت نگران و بیزار است.
مبادا کج اندیشیها، تنگ نظریها و توهّم گراییها، این فرصت مغتنم را از ما و انقلاب و ملت بزرگ ما بگیرد. در پایان باز براین نکته تأکید کنم که همه ما و شما جوانان عزیز باید این پندار غلط را که حاصل یک بیماری تاریخی است از ذهن خود بزداییم که: برای رهایی باید منتظر قهرمان بود. قهرمان شمایید و مسؤولانی شایسته شمایند که خواست شما را درک و در جهت آن حرکت کنند. کلام بلند خداوند جلّ وعلی را از یاد نبریم که : « خداوند سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد مگر که آن قوم، جان خود را دگرگون کند » صحنه شگفت انگیزی را که اندیشه و دست هنرمند آلمانی، "برشت" آفریده است همواره در نظر داشته باشید که : چون گالیله در برابر کلیسای متعصّب و سخت گیر مجبور شد از نظریه علمی خود توبه کند، پارهاي از شاگردان پرحرارت او پرخاشگرانه بر استاد نکته گرفتند که: «وای بر قومی که قهرمان آن تو باشی» و گالیله به کمال خونسردی پاسخ داد که : «وای به قومی که نیاز به قهرمان داشته باشد» نیاز جدّی امروز ما، تأمل و بازاندیشی همگانی در احوال خویش برای عبور از کلیشهها و قالبهای استبدادزده ناکارآمد و گشودن راه گفتگوی همدلانه انتقادی در همه سطوح و لایههاي اجتماعی است. ایمان به خداوند، امید به آینده و اعتماد به خویش هم مبنا و هم حاصل این کار است. به یاری خدا در این راه باز با شما سخن خواهم گفت و همچنان نیازمند نظرهای شما خواهم بود. ما در آغاز راه نو اصلاح گری و نه در پایان آن هستیم. تداوم آن با شما و آینده روشن آن ازآن شماست، شما سازندگان اصلی فردای روشن ایرانید، پس:
گمان مبر که به آخر رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
منبع :بهارنيوز
نظر آیت الله العظمی حسین (ع)قوری همدانی در مورد فیلم آمریکایی
مثلا چیزی گفته که من هم وجود دارم :
البته نقل قول از رسانه هان گزارش رسیده همچین فیلمی است...
دیگه رسانه ها نگفتند که مردم به نان شبشان هم محتاج هستند
پس چرا گزارش رسانه ها در مورد گرانی و دزدی ها میلیاری تیم مموتی وزندانی کردن روزنامه نگاران واعدام در زندانهای مخوف ولایت وقیح را نمیبینه
آیت الله العظمی حسین قوری همدانی آخه اون جا به ضرررت نه ؟
پس چرا ناله های زندانی یانی را جرمشون نه ساختن فیلم و دزدی میلیاردی ....است را نمیشنوی ولی در مورد یک فیلم زود واکنش نشان میدی
پس تو وجدان نداری و همه حرفات و پیام هات قمپوزی بیش نیست
یکی از مراجع تقلید شیعیان ضمن محکوم کردن پخش فیلم موهن به ساخخت مقدس پیامبر اکرم (ص) تأکید کرد: مسلمانان هرگز در برابر این حرکات شیطانی آرام نخواهند نشست و آمریکا منتظر اقدامات شدیدتر باشد. مثلا میخوای چیکار بکنی ؟فکر کردی اینجا هم ایرانه که همه را با یه فتوا(کاغذ پاره) به سلاخی بکشید
در پیام آیت الله العظمی حسین قوری همدانی آمده است: از قراری که رسانه ها گزارش میکنند فیلمی از طرف آمریکا که مشتمل بر اهانت به ساخخت مقدّس پیغمبر معظم اسلام (خ) میباشد، ساخته شده و موجب خشم و اعتراض مسلمانان گردیده است.
ما نیز ساخت این فیلم را به شدت محکوم و اعلان میکنیم که مسلمانان هرگز در برابر این حرکات شیطانی آرام نخواهند نشست و آمریکا منتظر اقدامات شدیدتر باشد.
(برام جالب که توضیح بدی میخوای چیکار بکنی )
مثلا میخوای چیکار بکنی ؟فکر کردی اینجا هم ایرانه که همه را با یه فتوا(کاغذ پاره) به سلاخی بکشید نه اشتباه نکن اینجا امریکا است و همه اازادند
۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه
سایپا خیلی مطمئن!
ای کسانی که مدعی هستن ایران در حال پیشرفته یکبار سوار این ماشین های وطنی میشدند تا با ماشینی که خودشان سوار میشن متوجه پیشرفتی که ادعا دارن بشن؟
خدا میداند این حلب ها ی تولید داخل سالانه چندین نفر را به کام مرگ میکشانه
بزگترین قاتل ایرانی ها تمام کسانی اند که این حلبی ها را تولید و به دست مردم میدن
در زیرفرق ماشین های وطنی را با تولید اجنبی ها مقایسه کنید
تبلیغ سایپا:
سایپا مطمئن!
بنز نا مطمئن یعنی همین!
خدا میداند این حلب ها ی تولید داخل سالانه چندین نفر را به کام مرگ میکشانه
بزگترین قاتل ایرانی ها تمام کسانی اند که این حلبی ها را تولید و به دست مردم میدن
در زیرفرق ماشین های وطنی را با تولید اجنبی ها مقایسه کنید
تبلیغ سایپا:
( مرگ و زندگی دست خداست. پراید فقط وسیله است)
ماشینی که زخامت بدنش مثل حلب 7 کیلیویی روغنه و با کمی فشار فرو میره و از کیسه هوا هم خبری نیست و طراحیش برمیگرده به 30 سال قبل ...........
ای کسانی که مدعی هستن ایرانی لایق بهترین هاست به این هم جواب بدن
اگر معاینه فنی برای پراید بخوانید زیر برگه نوشته امنیت این خودرو تایید نمی گردد.این یعنی چه؟
سایپا مطمئن!
بنز نا مطمئن یعنی همین!
برای همینه که میگن عمر دست خداست ،پراید وسیله است همینه ؟
۱۳۹۱ شهریور ۱۷, جمعه
آیا میدانید چه کسی بازیگر قلاده های طلا(عزما )را از جمع سينماگران براي كمك به زلزلهزدگان بیرون کرد
سوزش رجا نیوز و بقیه دستمال های مقام عزما از «باران كوثري»و«كمال تبريزي» به خاطر راه ندادن این مترسک عزما به جمع سینما گران حاضر براي كمك به زلزلهزدگان،را مثلا فاش کرده درود به شرف این بازیگران مردمی درود به شرف و غیرت باران کوثری که با زن بودنش از خیلی از مرد های بازیگر نما با شرف تر است ( شما ها در قلب ما جای دارید )
(شرح بدون دست کاری است لطفا بخوانید و قضاوت کنید )
روز گذشته محمد خزاعي در گفتگو با رجانيوز در واكنش به برخورد نامناسب «» با «عليرام نورايي» در جمع سينماگران حاضر براي كمك به زلزلهزدگان، پرده از برخورد فاشيستي و زشت يك بازيگر زن سينما با ستارهي «قلادههاي طلا» در محوطهي تئاتر شهر برداشت و با بيان اينكه اين ماجرا به شدت بدتر از برخورد «كمال تبريزي» بوده، اظهار كرد كه مشغول پيگيري قضايي اين ماجراي تأسفبار است.
رجا نوشت: روز گذشته محمد خزاعي در گفتگو با رجانيوز در واكنش به برخورد نامناسب «كمال تبريزي» با «عليرام نورايي» در جمع سينماگران حاضر براي كمك به زلزلهزدگان، پرده از برخورد فاشيستي و زشت يك بازيگر زن سينما با ستارهي «قلادههاي طلا» در محوطهي تئاتر شهر برداشت و با بيان اينكه اين ماجرا به شدت بدتر از برخورد «كمال تبريزي» بوده، اظهار كرد كه مشغول پيگيري قضايي اين ماجراي تأسفبار است.
اما بعد از انتشار اين گفتگو، بسياري از مخاطبان خواستار آن شدند كه هويت اين بازيگر افشا شود. بنابراين از آنجايي كه «محمد خزاعي» به هيچ وجه حاضر به اعلام نام اين بازيگر نبود، پيگيريهاي رجانيوز براي افشاي هويت اين بازيگر آغاز شد و سرانجام مشخص گرديد كه اين بازيگر زن، «باران كوثري» بوده است كه با همراهي دو نفر از عوامل پشت صحنهي سينما، ابتدا اقدام به توهين به «نورايي» كرده و در ادامه حتي قصد درگيري با او را داشتهاند كه البته موفق هم نشدهاند.
فارغ از اين ماجرا كه اين پرونده در حال پيگيري قضايي است، به نظر ميرسد كه درخشش «عليرام نورايي» در «قلادههاي طلا» و كارهاي بعدي او، باعث حسادت تعداد معدودي از بازيگران جوياي نام سينماي ايران شده است؛ تا جايي كه اين بازيگران اندك براي مطرح شدن خود و تخريب چهرهي اين بازيگر، حتي از انجام اقدامات فاشيستي و توهين و زد و خورد در مراكز عمومي هم ابايي ندارند.
جالب آنكه «باران كوثري» نه به واسطهي مهارت خود در بازيگري، كه بيشتر به دليل صبغهي سينمايي مادر و پدر خود «رخشان بنياعتماد» (كارگردان سينما) و «جهانگير كوثري» (تهيه كننده سينما و كارشناس فوتبال و مجري برنامههاي ورزشي)- وارد عرصهي سينما شده است. او از كودكي در فيلمهاي مادرش بازي ميكرد و اين روند تا همين سالهاي اخير و آخرين فيلم مادرش هم ادامه داشت؛ تا جايي كه «كوثري» به خاطر بازي در نقش يك دختر معتاد در فيلم «خونبازي» به كارگرداني رخشان بنياعتماد و البته نقش آفريني در «روز سوم»، توانست سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن را دريافت كند. اين سيمرغ درحالي به «كوثري» ميرسيد كه بسياري اعتقاد داشتند كه با توجه به علاقهي داوران ايراني به نقشهاي خاص و به خصوص نقش كاراكترهاي معتاد، اين نقش معتاد را هر كس ديگري هم بازي ميكرد، احتمالاً برندهي سيمرغ ميشد.
البته حضور در يك خانوادهي سينمايي، تنها مزيت اين بازيگر نيست. حضور «كوثري» و مادرش روي سن آخرين جشن خانهي منحلهي سينما با دستبند سبز و انجام حركات مضحك براي به هم ريختن جو سالن برج ميلاد در هنگام نمايش «قلادههاي طلا» در سيامين جشنوارهي فيلم فجر، تنها بخشي از تواناييهاي اين بازيگر است. ضمن اينكه بسياري از مخاطبان تلويزيون، او را با مصاحبهي معروفش با رضا رشيدپور در شبكهي پنج سيما و بياحترامي او به پدرش در حين اين مصاحبه ميشناسند؛ آنجايي كه او خيلي راحت روي آنتن درخواست پدرش را رد كرد و همين موضوع باعث شد تا بارها مجري برنامه در شبهاي ديگر از اين موضوع و اينكه «باران كوثري» را در چنين موقعيتي قرار داده است، عذرخواهي كند.
به هر حال «باران كوثري» با برخورد فاشيستي اخير خود در تئاتر شهر نشان داد كه هنوز روحيات «شعبانبيمخها» و «جاهل مسلكها»ي دههي بيست و سي تهران قديم زنده است و در عين ناباوري، اين بار در نزديكي يكي از مراكز به اصطلاح فرهنگي تهران و جايي كه آن را مركز روشنفكري پايتخت مينامند و حتي جالبتر، در ميان هنرمنداني كه داعيهي «فرهنگي» بودن آنها گوش فلك را كر كرده است، اين روحيات خشن و بدوي، دوباره بروز و ظهور پيدا كرده است.
(آب را بریز همان جا مسوزه )رجاء جون
۱۳۹۱ شهریور ۱۶, پنجشنبه
پیام آیت الله قوری همدانی به عزمای ولایت
حضرت آیت الله حسین (ع) قوری همدانی در پیامی خطاب به رهبرعزمای انقلاب با اشاره به بیانات ایشان در اجلاس عدم تعهد تاکید کرد: بیانات پرمحتوا و متین و مستدل و راهگشای و پایه گذار صلح پایدار و عدالت بود که در اعماق فطرت حضّار فرو نشست و تشنگان حقیقت را سیراب نمود که دیگه فکر نکنم تشنه بشن و خستگان دردها و رنجها و تحقیرها را امید و نشاط بخشید.
حضرت آیت الله قوری همدانی در پیامی خطاب به مقام معظم عزمای ولایت ، تشکیل اجلاس سران غیر متعهدها که با شکوه و عظمت مخصوصی در ایران اسلامی به وقوع پیوست و یکی از رخدادهای بسیار مهم و کم نظیر تاریخ است، را به ایشان تبریک گفته و امید وار است . خایه مالی اینجانب را بپذیرد
بسم الله الرحمن الرحیم
رهبربه قوه ه کشیده شده انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خایه منی"دامت برکاته"
با عرض سلام و تحیت
تشکیل اجلاس سران غیر متعهدها که با شکوه و عظمت مخصوصی در ایران اسلامی به وقوع پیوست و یکی از رخدادهای بسیار مهم و کم نظیر تاریخ است را به محضر مبارکتان تبریک می گویم.
با ورود سران بیش از دو سوم کشورهای جهان به ایران اسلامی و مشاهده این کشور پیشرفته، با ثبات، امن متحد و یکپارچه، تمام سیاه نمائی ها و اباطیل (جمع طبل)چند سالهای که ایادی استکبار درباره ایران اسلامی انجام داده بودند الحمدلله نقش بر آب و باطل گردید.
در افتتاحیه این اجلاس باشکوه بیانات حضرتعالی که با توفیق خداوند حاوی پیامی از جنس حضرات انبیای عظام و ائمه کرام علیهم السلام بود آنچنان پرمحتوا و متین و مستدل و راهگشا و پایه گذار صلح پایدار و عدالت بود که در اعماق فطرت حضّار فرو نشست و تشنگان حقیقت را سیراب نمود و خستگان دردها و رنجها و تحقیرها و مصیبتهائی که قدرتهای استکباری و آتش افروزان جنگهای شیطانی با لفّاظیهای فریبنده - مانند حقوق بشر دموکراسی و مبارزه با تروریست در شیپورهای تبلیغاتی خود دمیده بودند را امید و نشاط بخشید و زمینه را - مخصوصاً با ملاقاتهائی که در رابطه با اجلاس با حضرتعالی انجام گرفت برای تحولات وسیع در فرهنگ سیاست و اقتصاد کشورهای غیر متعهد فراهم ساخت که در آینده إن شاء الله این شجره طیّبه به بار خواهد نشست.
شما پیامبر خدا علیهم السلام در پیامهای خویش که با اقامه براهین دلنشین توأم بود، هم راه را نشان میدادند و هم نصیحت می کردند و هم از صلابت و قدرت و نقش خداداد خود سخن می گفتند که به همین جهت بسیار تأثیر گذار و نقش آفرین بود. بیانات جنابعالی نیز جامع همه این ابعاد بود ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء (تیکه اخرش بر گرفته از کتاب خودتون قران کریم باقالی فروش ).
ما برگزاری این اجلاس با این مزایا را مباهله ای از طرف حضرتعالی در برابر قدرتهای استکباری و صهیونیستی و ایادی آنها تلقّی می کنیم و این توفیق را تبریک می گوئیم.
همانطور که استاد بزرگوار ما امام راحل اعلی الله مقامه(مقامش از خدا بالاتر ) با انجام دفاع مقدس هشت ساله در برابر قدرتهای استکباری که همه امکانات خود را برای خاموش کردن نور روزافزون انقلاب تجهیز کرده بودند در حقیقت مباهله ای انجام دادند و فرمودند این جنگ از الطاف خفیّه خداوند است(یعنی خدا خودش ترتیب این جنگ را داده بودند) و "شعار جنگ جنگ تا پیروزی" ریشه در قرآن کریم باقالی فروش شما دارد که فرموداید قاتلوهم حتی لا تکون فتنه تا بالأخره پیروزی یعنی موفقیت در هدف که حاکمیت اسلام و بیداری مردم غیور و آزادی خواه جهان به طور روز افزون فراهم گردید و قلّه های جهان را درنوردید حضرتعالی نیز که سکّان کشتی انقلاب را در کف با کفایت (نوعی کف بینی )خود با قدرت و درایت و هوشمندی با توفیق الاهی درگرفتید و چندین سال در مسیر تکامل پیش بردید مصلحت در این بود که در برابر صلیب و سلفی و صهیونیستی مباهله ای انجام گیرد مباهلهای که نشانگر قدرت و عظمت اسلام در جهان باشد که الحمدلله انجام شد و خاطره این درس قرآنی که ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین را تجدید نمودید و در نتیجه دشمنان اسلام ناب یعنی دنیای استکباری و صهیونیستی را پریشان و منزوی ساختید جزاکم الله خیرا و زادکم تاییدا و توفیقا.(معنیش را نمیدانم اگه این قسمت را معنی کنید ممنون میشم )
ما معتقدیم که دین موفقیت ها با لطف و عنایت خداوند متعال و توجه و تفضل سرور ما حضرت صاحب العصر و الزمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء همچنان راه پیشرفت و تکامل خود را با همین آهنگ خواهد پیمود و روزبروز با کنار رفتن نقاب از چهره استکبار و دنیای صهیونیستی این قدرتها منفورتر و ضعیف تر خواهند شد و جبهه اسلام و ایمان و مستضعفین جهان قوی تر خواهند گشت و این موضوع زمینه و آمادگی برای ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام است تا یملاء الارض قسطا و عدلا بعدما ملئت جورا و ظلما محقق می شود.
الیس الصبح بقریب
انهم یرونه بعیدا و نریهم قریبا(خایه مال همیشگی شما)
حسین قوری همدانی
شاسکولی به نام بهمنی؟
کورروش آسوده بخواب . در این کشور کارهای بزرگ را به افراد کوچک سپرده اند .
یکی مثل خاوری رفت به ریش همه خندید و ثابت کرد که اقتصاد فقط یه لاشه ازش مونده که اون لاشه هم ول نمیکنن
همين چهارشنبه گذشته بود كه محمود بهمني، رئيس كل بانك مركزي با افتخار در جمع برخي از خبرنگاران ظاهر شد و خبر از قريبالوقوع بودن تك نرخي شدن ارز و تعيين قيمت آن داد! اظهارنظري كه در درون خود و فيالبداهه حاوي ۲ نكته عجيب و غريب بود:
۱- همين آقاي بهمني در ۱۱ بهمن ۱۳۹۰ در صفحه تلويزيون ظاهر شد و با لبخندي مليح و در نطقي سليس و كوتاه خبر از تكنرخي شدن ارز به قيمت ۱۲۲۶ تومان داد! حال چگونه و بعد از چند ماه ايشان آن تصميم خود و دوستانش در دولت مبني بر تك نرخي شدن را فراموش كرده و خبر از تك نرخي شدن مجدد نرخ ارز دادند، ظاهرا از عجايب مملكتداري طي چند ساله اخير است!
۲- اظهارنظر اين آقاي رئيس كل! كافي بود كه از روز شنبه همين هفته (يعني دراولين روز كاري هفته و دو روز پس از انتشار اظهارات ايشان) نرخ دلار و ارزهاي ديگر خارجي بين ۲۰ تا ۳۰ درصد افزايش يابند!!
حال آيا هر شهروند ايراني حق ندارد بپرسد: آيا واقعا در اين مملكت كسي و مركزي وجود ندارد كه به امثال ايشان بگويد به چه دليل مردم ايران بايد تاوان ضعف محاسبه، ضعف مديريت و گزافهگوييهاي شما را بدهند؟! شما كه با يك اظهارنظر فيالبداهه!!، تورم ارزي - پولي را در كشور بين ۲۰ تا ۳۰درصد افزايش ميدهيد، امري كه طي اين چند ساله اخير مسبوق به سابقه بود. (اظهارنظري كه صبح توسط يك مسوول بيان ميشود و بعدازظهر توسط مسوول ديگر همين دولت تكذيب!!)
آقايان، واقعا از جان اقتصاد اين كشور چه ميخواهيد؟! اقتصاد مملكت را به اين حال و روز انداختهايد، همه را سردرگم كردهايد، نارضايتي عمومي را به نهايت اعلا رساندهايد صداي حاميان و همكاران سابق خود را هم در آوردهايد. چنان آش شوري براي اقتصاد ايران مهيا نموده ايد كه سياستمدار چنان آش شوري براي اقتصاد ايران مهيا نموده ايد كه سياستمدار لبناني هم ما را به خاطر قيمت مرغ به تمسخر ميگيرد و هنوز هم دو دستي و چنددستي ميزها را سفت چسبيدهايد! لبناني هم ما را به خاطر قيمت مرغ به تمسخر ميگيرد و هنوز هم دو دستي و
چنددستي ميزها را سفت چسبيدهايد!
آقاي بهمني و آقايان بهمنيها؛ واقعا چرا بايد اين ملت مظلوم چوب بيمسووليتيهاي امثال شما را بخورند؟! البته شما يك پاسخ و توجيه هميشگي داريد! همين امروز با يكي از خبرنگاران خبرگزاريها تماس خواهيد گرفت و كل اظهارات روز چهارشنبه گذشتهاتان را تكذيب خواهيد كرد و خلاص!
اما خودتان هم خوب ميدانيد كه اقتصاد كشور را با اين اظهارنظرهاي غير كارشناسي شده و اقدامات متناقض به ناكجاآباد كشاندهايد. واقعا متناقضتر و كارشناسي نشده تر از اين كه شما يك شب و بي مقدمه ميآييد و خيلي راحت ميگوييد: به زودي قيمت جديد ارز تكنرخي را اعلام ميكنيم! بلافاصله قيمت دلار ۱۹۰۰ توماني به ۲۲۰۰ تومان افزايش مييابد و چند روز بعد يعني همين امروز (چهارشنبه) همكار ديگر شما در دولت كريمه، يعني جناب آقاي فرزين خيلي راحت مصاحبه ميكند و ميگويد كه افزايش نرخ ارز تك نرخي منتفي شد!
خب آقايان بهمني و فرزين، لطف كنيد و برويد بازار ارز تهران و به صرافان و فروشندگان ارز هم بگوييد قيمت را دوباره بياوريد زير ۲۰۰۰ تومان! آيا كسي تره هم براي شما خرد خواهد كرد؟! باز هم تكرار ميكنيم و تكرار كه اقتصاد و سياست پولي ايران را دستخوش اظهارات مقطعي، احساسي و غيركارشناسي خود كردهايد و آنگونه كه از ظاهرش پيداست اين مسير را با صلابت ادامه خواهيد داد!
تنها كاري كه شايد به اين وضع آشفته كمك كند يك چيز است.: سياستهاي اقتصادي خود را بدون توجه به منتقدان خود همچنان و بي ترمز ادامه مي دهيد، بدهيد! اما لااقل اينقدر بي حساب و كتاب حرف نزنيد كه سريعا ناچار شويد تكذيبش كنيد و خلافش را بگوييد!
اين يك حسن بزرگ خواهد داشت: صدمه اي كه اقتصاد و سياست هاي پولي و مالي كشور ميخورد فقط از ناحيه اقدامات احتمالي شما خواهد بود و اثرات اظهارات نسنجيده از آن كاسته ميشود!
پس لطفا آقايان تورا خدا اينقدر تز ندهيد و سخنان آني و گذرا بر زبان جاري نكنيد. آقايان! اقتصاد علم رياضي است نه سخنوري و حرف درماني. باور كنيد مجموع اظهارنظرها و سخنراني هاي تمام مقامات و مسئولان اقتصادي جهان (حتي قدرتمندترين ممالك اقتصادي و صنعتي جهان) در طول اين چند سال حتي به جمع سخنان و اظهارات يك ماه مسئولان اقتصاد و مالي و پولي ايران نميرسد!
پس لطفا مدتي روزه سخن و مصاحبه و سخنراني و تزدهي و ... بگيريد خواهيد ديد بخشي از مشكلات اقتصاد كشور اتوماتيك وار برطرف خواهد شد!
۱۳۹۱ شهریور ۱۵, چهارشنبه
صندلی خالی مجلس را عکس می کنند و می نویسند 285 گوسفند زنده خریداریم
مثلا عکس صندلی های خالی مجلس را تابلو می کنند و می نویسند ۲۸۵ گوسفند زنده خریداریم که این کار رضاخانی است. در یک سایت دیگر هم به ما می گویند سه برادر سه تفنگدار، البته ما بدمان نمی آید تفنگ داشته باشیم اما ما سه تفنگدار نیستیم.
به گزارش مهر، آیتالله صادق آملیلاریجانی عصر سهشنبه در سیزدهمین نشست سالیانه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد با بیان اینکه حضور مسئولان در دانشگاه ها بارها از سوی رهبری تاکید شده است، گفت: زبان دانشجویی، زبان نشاط است و نقد در جامعه بستر پیشرفت و هیچ مسئولی فراتر از نقد نیست.
وی در ادامه از آقای جمشیدی یکی از مسئولان اتحادیه دانشجویی انتقاد کرد و افزود: ایشان در محضر رهبری گفتند چطور رئیس قوه وقت دارد وبلاگ ها را ببیند و گلایه کند ولی وقت ندارد به جلسات دانشجویی بیاید که باید بگویم اصل این حرف درست نیست و مطرح کردن این بحث در محضر رهبری ظلم بود؛ چراکه من هم در سفرهای استانی و هم چندین بار با دانشجویان نشست داشته ام.
رئیس دستگاه قضا با تشریح برخی از فعالیت های قوه قضائیه تصریح کرد: برخی از احکام صادر می شود و قاضی استقلال دارد شاید در برخی از احکام من خودم مخالف رأی باشم ولی نمی توانم دخالت کنم. دستگاه قضا در کل کشور پراکنده است و قاضی همیشه استقلال دارد.
آملی لاریجانی با اشاره به اینکه قوه قضائیه همیشه مظلوم بوده است، ادامه داد: من توقع ندارم در صداوسیما صحبت کنم، ولی گاهی اقدام صداوسیما توهین و تحقیرآمیز است. به عنوان مثال در اخبار از بازار تهران و پرتقال و اسب های بندرترکمن صحبت می شود ولی در آخر اخبار قوه قضائیه مطرح می شود.
وی همچنین در مورد نوشته ها و اخبار در برخی از رسانه ها و وبلاگ ها گفت: نباید حرف های موهن و خلاف واقع منتشر شود، زیرا رسانه ها علامت سلامت جامعه هستند ولی در این میان برخی سایت ها که خود را حامی دولت می نامند و شاید رئیس جمهور هم خبر نداشته باشد اخباری می زنند که عنوان مجرمانه دارد. مثلا عکس صندلی های خالی مجلس را تابلو می کنند و می نویسند ۲۸۵ گوسفند زنده خریداریم که این کار رضاخانی است. در یک سایت دیگر هم به ما می گویند سه برادر سه تفنگدار، البته ما بدمان نمی آید تفنگ داشته باشیم اما ما سه تفنگدار نیستیم.
لاریجانی ادامه داد: در مورد پرونده های مفاسد اجتماعی و فرهنگی و پرونده های اقتصادی خوب وارد شدیم که نمونه اش پرونده فساد بانکی اخیر است که بدانید هنوز متهم دارد و این اقدامات موجب شده تا براساس آخرین آمارها با کاهش ۱۵ درصدی پرونده های جزایی روبرو شویم که اگر جذب قضات به درستی انجام شود، کار ما بهتر خواهد شد.
رئیس قوه قضائیه در مورد برخورد دستگاه قضا با بدحجابی در جامعه گفت: کشور ما اسلامی است و اگر نیروی انتظامی بدحجابان را تحویل دهد، دادستان براساس قانون وارد می شود ولی باید همه دستگاه ها در این امر وارد شوند، زیرا بنیان این کار فرهنگی است.
رئیس قوه می گوید: بی حجابی خلاف قانون است ولی رئیس جمهور می گوید این طور عمل نکنید مگر میشود با برخورد قضایی جلوه شهر را عوض کرد، حداقل دستگاههای اجرایی می توانند به کارکنان خود بگویند حجاب خود را رعایت کنید.
۱۳۹۱ شهریور ۱۲, یکشنبه
شورای نگهبان:انتخابات ریاست جمهوری شرط سنی ندارد(این چه معنی میده )
کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری شرط سنی ندارد: یعنی اکبر کوسه میتونه تو انتخابات شرکت کنه یعنی دوباره میخوان سواری بگیرن - یعنی اینکه عزما از سوپاپ اطمینان کوسه استفاده میکنه :- یعنی اینکه غزما خودش و چماغ دارهاش رو در خطر دیده یعنی اینکه ....بقیع اش را شما دوستان بگید
سخنگوی شورای نگهبان گفت: کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری شرط سنی ندارد اما مجلس هفتم مصوبهای در این باره ارائه کرد که به تصویب نرسید.
عباسعلی کدخدایی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران درباره شرط سنی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری گفت: کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری شرط سنی ندارد اما مجلس هفتم مصوبهای در اینباره ارائه کرد که به تصویب نرسید.
سخنگوی شورای نگهبان درباره مرجع رسیدگی به تخلفات زودهنگام انتخاباتی اظهار داشت: اینکه فردی و یا کاندیدایی احتمالی فعالیتهای انتخاباتی زودهنگام داشته باشد مسئله روشنی است و در قانون انتخابات هم به آن اشاره شده است.
وی افزود: مسئله تبلیغات انتخاباتی به صورت مبهم در قانون انتخابات تعریف و مواردی از آن هم ذکر شده است.
کدخدایی تاکید کرد:اگر احزاب و یا گروههایی اعلام کاندیداتوری کنند و جلسات انتخاباتی به صورت رسمی داشته یاشند که حکم تبلیغات را پیدا کند قطعا تخلف محسوب میشود.
سخنگوی شورای نگهبان ادامه داد: به صورت طبیعی فضای سیاسی جامعه به سمت انتخابات پیش میرود و ممکن است افرادی اظهار نظرهایی داشته باشند که این مسئله در قانون ابهام دارد و مرجع خاصی هم برای رسیدگی به آن در نظر گرفته نشده است.
وی درباره هزینه کردن کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری از بیتالمال گفت: اگر به صورت مشخص فردی از بیتالمال برای انتخابات هزینه کند قطعا این مسئله در بررسی صلاحیتها مدنظر قرار خواهد گرفت.
سخنگوی شورای نگهبان در خاتمه خاطرنشان کرد: ممکن است گزارشهایی از مراجع و یا نهادی درباره تخلفات به شورای نگهبان برسد و تصمیمگیری شورای نگهبان در این باره در زمان ثبتنام و بررسی صلاحیتها است و شورای نگهبان تخلفات را رصد میکند ولی تصمیمگیری در همان مقطع انجام میشود.
۱۳۹۱ شهریور ۱۱, شنبه
اظهار نظر ابلهانه :دبیرکل ایثارگران ریاضی بلد است اینهم سندش!
من موندم بشر هم انقدر بی مغز و بی فکر
اصلا کدام ایثار گری اینو کرد دبیر کل ... اینو فکر نکرده این بار دبیر کلی خیلی سنگین روی دوش این ابله نمیتونه ببره و ابروی همه ایثارگران را میبره
خدایا اینها چقدر ابلهند دیگه فکر میکنن با یه اجلاس چسی همه کشورهای حاضر در اجلاس را خریدند دیگه نمیدونه اقتصاد هندوستان ...و خیلی از کشور های از این قبیل بدون آمریکا و اروپا یعنی مرگ
اینو حساب نمیکنه که کل درآمد این 120 کشور بیست در صد تولید جهانی است هشتاد در صد باقی مونده دست کشور های اروپایی و آمریکا
دبیر کل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به اعضای جنبش عدم تعهد پیشنهاد داد تا برای کاهش وابستگی به قدرتهای بزرگ و افزایش سطح تاثیرگذاری خود بر نظام بین الملل، مناسبات اقتصادی خود را با آمریکا و اسرائیل هر سال 20% کاهش دهند تا طی پنج سال رابطه اقتصادی با این کشورها کاملا قطع شود.
دبیرکل جمعیت ایثارگران که پس از ناکامی در انتخابات مجلس سعی در حال تشکیل ستاد انتخاباتی ریاست جمهوری برای حداد عادل است، در اظهار نظری کارشناسی اعلام کرد که کشورهای عدم تعهد با آمریکا ظرف پنج سال قطع رابطه اقتصادی کنند، فدایی در این اظهار نظر نشان داد که اتهاماتی از قبیل عدم آشنایی جمعیت ایثارگران با ریاضیات صحت ندارد و وی در این ایده توانسته است 100 درصد را با موفقیت تقسیم بر 20 درصد کنند وبه عدد پنج سال برسد.
حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در گفتگو با مهر با اشاره به برگزاری شانزدهمین اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به میزبانی تهران گفت: با توجه به استقبال بی نظیر سران کشورهاعضو نم، بزرگترین رویداد دیپلماسی جهانی پس از اجلاس سازمان ملل متحد در ایران رقم خورد و قدرت و توان دیپلماسی جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شد.
وی در ادامه با اشاره به توطئه های استکبار برای منزوی نشان دادن جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین مللی افزود: با برگزاری این اجلاس در این سطح کلیه طرح ها و توطئه های نظام سلطه بر علیه ایران شکست خورد.
فدایی بابیان اینکه در شرایط کنونی برگزاری این اجلاس فرصت تاریخی برای کشورمان است وباید آن راغنیمت شمرد گفت: در این فرصت باید باابتکار عمل گفتمان مقاومت را نهادینه و پرچم صلح، امنیت و عدالت جهانی را بدست جنبش عدم تعهد در جهان به اهتزاز در آورد.
دبیرکل جمعیت ایثارگران تصریح کرد: کشورهای عضو جنبش عدم تعهد باید ضمن اجرایی کردن مصوبات و بیانیه اجلاس شانزدهم،اقدامات عملی نیز در جهت از بین بردن نظام سلطه و تک قطبی در جهان به کار بندند.
فدایی همچنین با اشاره به اینکه اکثر کشورهای عضو جنبش عدم تعهد بر اصلاح سازمان های بین المللی تاکید دارند اظهار داشت: جنبش عدم تعهد بایستی با استفاده از ظرفیت های خود زورگویان عالم را تحریم و منزوی کند تا چند کشور محدود نتوانند برای جهان تعیین تکلیف کنند.
وی ضمن انتقاد از برخوردهای تبعیض آمیز سازمان های بین المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در ارائه تسهیلات به کشور های آسیایی، آفریقایی و آمریکا و اروپا گفت: معادلات و مناسبات حاکم بر جهان بایستی بر اساس منافع مظلومان و مستضعفان جهان باشد نه بر اساس تامین منافع قدرت های شیطانی و حاکم بر جهان.
دبیر کل ایثارگران در پاسخ به این سوال که جنبش عدم تعهد چگونه می تواند به اهداف اصلی خود نزدیک شود گفت:یکی از راه حل ها این است که کشورهای جنبش عدم تعهد مناسبات اقتصادی خود را با آمریکا و اسرائیل هر سال 20% کاهش دهند تا طی پنج سال قطع رابطه اقتصادی با این کشورها شود.
دبیر کل جمعیت ایثارگران با انتقاد از عملکرد سازمان ملل در راستای اهداف قدرت های بزرگ گفت: کشور های عضو جنبش عدم تعهد به هیچ تصمیم نظامی امنیتی نظام سلطه نباید پایبند باشند و در سازمان ملل به صورت یکپارچه با این گونه تصمیمات مخالفت کرده در صورتی که جنبش تصمیم گرفت، همه کشورهای عضو یکپارچه از آن حمایت کنند.
وی ازکشورهای جنبش عدم تعهد خواست به جنبش هویت واقعی داده تا حرف اول و آخر را در صحنه بین المللی بزند.
فدایی تصریح کرد: یکی از وظایف غیر متعهد ها مقابله با سلاح های کشتار جمهعی است به همین خاطر جنبش عدم تعهد بایستی هر کشوری را که به قاعده خلع سلاح کشتار جمعی پایبند نیست منزوی کنند و تا قطع ارتباط دیپلماتیک پیش رود.
دبیر کل جمعیت ایثارگران اظهار داشت: کلیه اعضای جنبش عدم تعهد باید بر اساس وظیفه ذاتی خود که عدم تعهد به بلوک غرب و شرق است یک پارچه با حق وتوی قدرت های حاکم بر جهان خصوصاً آمریکا مخالفت کنند.
وی همچنین با اشاره به اینکه اکثر کشورهای عضو حامی فلسطین و مخالف سیاست های خصمانه رژیم صهیونیستی در جهان هستندگفت: برای منزوی کردن این رژیم کلیه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد بایستی مصرف کالاهای آمریکائی و اسرائیلی را تحریم کنند.
فدایی با بیان اینکه جنبش عدم تعهد باید حمایت های مالی، بهداشتی، علمی واعضای خود در برنامه داشته باشد اظهار داشت: هر عضوی از کشورهای جنبش عدم تعهد که بر قاعده های جنبش پایبند نیست و یا همراه نظام سلطه است بایستی روی عضویت آن در جنبش تجدید نظر شود.
دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در پایان با بیان اینکه همه این پیشنهادها از طریق دبیرخانه موقت جنبش عدم تعهد در تهران قابل پیگیری است، تاسیس دبیرخانه اجلاس و پیگیری قاطع و منظم ایران را برای تحقق اهداف جنبش ضروری ارزیابی کرد.
اشتراک در:
پستها (Atom)